سلام دوباره ... برو که رفتیم
- اری ؟ اری! حالت خوبه؟؟ چی شد یهو !؟
چشمام رو باز کردم روی تخت بودم و مکس بالای سرم بود . وقتی دید چشمم رو باز کردم اروم شد و گفت : واای بیدار شد .... اری چی شده بود؟ حالت بد شد؟ چرا افتاده بودی رو زمین؟؟ سرم رو تکون دادم و گفتم : نمیدونم ... یهو حالم بد شد رفتم بیرون بعد هم بیهوش شدم ... ولی ... مکس نذاشت حرفم تموم شه و بقلم کرد و گفت : همین که خوبی جای شکر داره ! از بقلش اومدم بیرون و گفتم : خب دیگه الان حالم خوبه ... میشه برم پیش گابریل؟ مکس خندید و گفت : شیطون ! به من نگفتی چی شد انقدر نزدیک شدینا !!! خندیدم و گفتم بعدا تعریف میکنم *^*
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
کی بعدی رو می زاری😐
منکه اصلا یادم رفته داستانش درمورد چی بوده و دیگه برام مهم نیست بنویستش یا ننویستش چون داستاگش خیلی چرت شده😑😑😑
بزار دیگه مثلا قرار بو زود زور بزاری
کم کم دارم نگران می شم
نکنه اتفاقی برات افتاده؟
اهم اهم
اصلا ما رو یادت میاد؟
داستان رو چی؟
اونو یادت می یاد؟
یادت می یاد داشتی یک داستان می نوشتی و الان ما ۳ هفته هست که منتظریم؟😐
من دیگه فسیل شدم از بس منتظر موندم😐☠☠
برای شادی روح من ، صلوات بفرستید 😂😂
اومدم تا بکشمت🔪🔪🔪
دق کردم از بس به تستچی سر زدم😐
چرا جای حساس کات کردی سکتم دادی بعدی رو زود تر بزار
وااایییییییی دارم میذارممم
سه بار تا سوال 6 رفتم یادم رفتتتتتتتتتتت
خیلیییییی بدی
داری منو دق میدی
خیلیییی دیر به دیر میزاری آدم اصن یادش میرع
من مجبورم برم از اول بخونم
ولی درکت میکنم
ممنون بابت داستان زیبات:)
بعدییییی🔪🔪🔪