عشق دروغین p⁸

ادامه پارت قبلی🍓🧁 ادرین:باشه😔 بعد مدرسه 🍒 ادرین:سلام مری.مری ازت ناراحتم چرا گذاشتی اون پسره بیاد کنارت بشینه؟😓 مرینت:آدرین اون دوست بچگیم هست و اون منو از دست اون دزد نجات داد ولی گفتم فقط دوست بچگیمه و فقط ۲ روز هست باهم دوباره ملاقات کردیم ولی فردا به خانم بوستیه میگم کنار هم میشینیم😊💫🧁 ادرین:باشه ولی قول؟ مرینت:قول بابا قول😅 ادرین:مرینت اممم میشه بهت یچیزی بگم؟ مرینت:بگو ع.ش.ق.م(ناظر توروخدا رد نکن رد کردی حلالت نمیکنم😑) ادرین:میگم میشه امشب بریم پیتزا بخوریم توی یه فست فود؟🍕🍟 مرینت:باشه ولی تو مگه علوم نمیخونی برا فردا؟😌 ادرین:کدوم علوم؟مگه علوم داشتیم؟🤐خ.ا.ککککککککک تو سرم مگه امتحان داشتیم؟_۰_بگیرم بابام حلالم نمیکنه خب کنسل شد باید برم بخونم راستی از چند فصله؟😬 ......

مرینت:همشون🙄 ادرین:خ.ا.ککککک تو سر مبارکم بای برم خونه 🏃🏼‍♂️🏃🏼‍♂️ مرینت:بایی 🤣🤣🤣🤣 سارا:(بچه ها این منم دیگه بشناسید)مرینت هم رفت خونشون و علوم خوند و آدرین خان هم یه ربع درس میخوند نیم ساعت ورق میزد ببینه چقد مونده 😂😂 ادرین بیچاره ساعت ۲ خوابیده بود از دست این درسااااا😂 فردا صبح مرینت:سلام خانم بوستیه بوستیه:سلام مرینت و خیلی قابل توجه هست که امروز زود اومدی 😳😅 ادرین:سلام مرینت مرینت:سلام عه یادم رفت چیزی رو بگم خانم بوستیه میزارین ادرین پیش اممم ...من بشینه؟🤔 جک تو فکرش:مرینت حتما یه حرفی داره که اعتراف کنه دیگه اره؟ بوستیه:آره گلم میتونه ادرین میخوای بشینی؟ ادرین:سرمو تکون دادم و رفتم نشستم پیش مرینت و جک ****(سانسورررر خوب ناظر منتشر کن دیگه)رفت نشست پیش لایلا خانم😂😂😂ح.ق.ش بود کسی که ازم مرینت رو بگیره ح.ق.ش همینه .....

خب دیگه وقتتون رو نمیگیرم بعد مدرسه شب🌌 جک به مرینت زنگ میزنه حوصله ندارم علامت مرینت💖و جک💫 💫سلام مرینت خوبی؟امیدوارم حرفی برای گفتن داشته باشی برای اتفاقی که امروز افتاد ...تو و...اون پسره 💖سلام جک امم جک ببین من... من ....یعنی آدرین پیش من نشست اون اتفاق؟ 💫مرینت الکی وقت خودتو نگیر خودت میدونی کدومو میگم همون دیگه چرا نذاشتی من پیشت بشینم؟ 💖خب ببین بهت رک و راست بگم آدرین منو د.و.س.ت داره ولی من اونو...به چشم دوستانه میبینم یعنی خواستم یه روز پیشم بشینه که ناراحت نشه 💫مرینت معلومه داری ماجرا رو کمی تغییر میدی ببین اگه ع.ا.ش.ق اون هم شدی اشکال نداره من بازم د.و.س.ت دارم و از د.و.س.ت داشتنت دست نمیکشم 💖ببین درسته من ... بزار از اول بگم بعد از اینکه اومدیم پاریس بابام و مامانم منو به این مدرسه ...

منو به این مدرسه ثبت نام کردن و من دوستایی یه نام آلیا و میلن و رز و ....پیدا کردم بعد از چند سال همین آدرین بعد از مدرسه بهم یه چتر داد برای اینکه بارونی بود هوا 💧💧💧 و من ع.ا.ش.ق.ش شدم و نتونستم بهش بگم تازه تازه همین هفته بود که آدرین اومد پیشم و گفت من ع.ا.ش.ق.ت شدم و باهم یه ق.ر.ا.ر گذاشتیم ببین جک من نمیخواستم اینطور شه من اگه میدونستم برمیگردی هیچوقت به سراغ ع.ش.ق دیگه ای نمی‌رفتم لطفا درکم کن من اصلا نمیخواستم اینطور شه😓🥺😭 💫هی هی آروم باش گریه نکن دختر م.ل.و.س هی من درکت میکنم چون واقعیت رو گفتی و من راستگو ها رو د.و.س.ت دارم میدونی من که قبلا با تو نبودم یعنی بعد از اون حادثه با یه دختر آشنا شدم که منم مثل تو شده بودم یعنی میگم منو میبخشی؟من تورو میبخشم 💖......

البته که میبخشم جک تو د.ن.ی.ا.ی منی من بدون تو می م.ی.ر.م 💫خب خداحافظ تو قطع کن 💖نه تو قطع کن 💫باشه بای عه یادم رفت بگم فردا میشه باخودت اممم ۲ تا کاپ کیک بیاری بخوریم؟ 💖البته خب بای 💫بای مرینت:جک واقعا خوبه ولی یکمی آدرین ح.س.و.د.ی میکنه آخه چرا مثلا من که به ق.ر.ا.ر های اون رفتم به چیش بد گفتم؟ آدرین تو خونشون:پلگ خوابیدی؟🤨 پلگ:نه خیر 😋 ادرین:پس چیکار میکنی؟🤨 پلگ:دارم میخورم😋 ادرین:چی میخوری؟😑 پلگ:من همیشه چی میخورم؟پنیر دیه😐 ادرین:باش باش

《خب تموم ببخشید اگه کم بود ولی فکر کنم زیاد گذاشتم خب ولی مال پارت ۹ زیاد تره😁 و هیجانی تر و خوب من چون مریض شدم 🤒شاید تا یه هفته دیگه فقط دوتا پارت دیگه یعنی ۹ و ۱۰ رو بدم درک کنین دیگه هی سرفه میکنم 🤧آخه من گنا دارم خداییییییییی 😷 خب برین دیگه اینم پارت ۸ خوندین خب برو نتیجهههههههه💖💖💖💖》