عشق مغرور من پارت ۴

آدرین :باورم نمیشه اون مرینت بود خانم بوسیر گفت برو پیش نینو پشین منم گفتم باشه و رفتم پیش نینو نشستم نینو:پس اون ی آدرین آدرین:آره زنگ خورد رفتم پیش مرینت مرینت :خانم بوسیر گفتم آدرین برو پیش نینو بشین آدرین هم گفت باشه و نشست زنگ خورد آدرین اومد پیش من

آدرین:سلام بر خانم بد اخلاق مغرور مرینت : اولن خودت مغروری دومن مگه من بد اخلاقم آدرین :یس مرینت داشتم جوش در میاوردم که آلیا گفت :صبر کنین شما همه میشناسید. مرینت:یس آلیا:چطور. مرینت:همه‌ی ماجرا را براش تعریف کردم نینو:آدرین نگو فته بودی این خانم بچه ی یک از بهترین دوست پدرت هست آدرین:من هم تازه فهمیدم که زنگ خورد هر چهار تاکنون نشستیم سر جاهامون

مرینت:نشستیم سر جاهامون این زنگ زنگ آخر بود که تمام شد و رفتیم تو حیاط و داشتم میر فتو و منظر بابایی بودم که آدرین اومد آدرین :انگار مرینت منتظر بود بهش گفتم می خوای برسونمت مرینت:نیازی نیست بابام میاد دنبالم آدرین:خودم میرسونمت و بیشتر با هم آشنا می شیم مرینت:باشه هر ۲سوار ماشین شدیم داشت ضبط داشت آهنگ می خوند اون هم از خواننده ای که بدم میومد گفتم

گفتم میشه عوضش کنی آدرین:چرا مرینت:چون من از این آهنگ بدم میاد آدرین:باشه و زدم بعدی مرینت:باورم نمی شد که آهنگ مورد علاقم داشت داشتم باش می خوندم:(اسلاید بعدی آهنگ که مرینت دوسش داره یعنی فقط اسلاید بعدی آهنگ هست)

(وقتی _ را می زارم نشانه‌ای مکث کردن است)وقتی تو را دارم _ همچین ردیفه _منو می‌کشه چشمات _که همه را ردیفه _جز تو دیوونه_هیچی نمی دونه _ وقتی پیش مینی _ حالم چه می زونه_ جون دلم می‌ره برات_ مگه میشه دل تو را نخواد _یک جوری میخواد تو را عزیزم چشم حسوده دراد _یک جوری دلم مگه برات مگه میشه این حسود ها دراد__از وقتی چشمام به رسیده_حال من به یک حالی رسیده_عسق من آخه بی تو بی قرار _هیچ کی چون آخه من بانو برقرار_جون دلم می‌ره برات مگه میشه این دل تو را نخواد_یک جوری میخواد عزیزم چشم همه حسود ها دراد (این آهنگ جون و دل از میثم ابراهیمی)

آدرین:میگم بریم رستوران مرینت :آدرین ولی من کار دارم برادرش یک وقت دیگه آدرین: لطفاً مرینت:باشه رسیدیم آدرین پیتزا سفارش داد من هم مرغ سوخاری سفرش دادم آدرین:مرینت میشه بپرسم که تو همیشه مغرور بودی مرینت:میشه جواب ندم آدرین:ناخن شده بود بهش گفتم ببخشید که ناراحت کردم دوست داری نگو سرش را تکان داد و همون موقع سفارش هامون را آوردند

مرینت :سفارش ها را خوردیم یکم باهم حرف زدیم و سوندم خونه وقتی رسیدیم خداحافظی کردم اون هم گفت خوافظ رفتم داخل کسی نبود چون بابام سر کار بود و مامانم خونه‌ی خالم رفتم نشستم رو مبل یک نشستم لباسام را عوض کردم یک لباس قرمز باکفش قرمز پوشیدم مشکی و گوشواره مشکی زدم برای آرایش یک رژ قرمز با سایه چشم مشکی و خط و چشم هم زدم عالی شده بودم (لباس مری عکس اسلاید) بودم صدای زنگ بود می دونستم چون قرار بود خاله و عینا با مامان بیا

آدرین :رسیدم خونه ماشین را پارک کردم رفتم اتاقم لباسام را عوض کردم نشستم پا تلویزیون و بعد شام هم خوردم خوابیدم مرینت:اومدند رفتم پایین خوش آمدی گفتم شام را خوردیم تا ساعت ۲:۰۰صبح بودند بعد رفتند لباس راحتی پوشیدم آرایش را پاک کردم خوابیدم