Love laydybug3

از چشم ادرین/ساعت ۱ شبه و از مرینت خبری نیست.یعنی مرینت کجا غیبش زده رفتم روی پشت بوم و گفتم:پلگ کلاوتز اوت و رفتم دنبال مرینت.از چشم مرینت/کم کم چشمام باز شد خواستم پاشم اما نتونستم چون به صندلی بسته بودنم یهو یه مرد درحالی که یه چاقو تو دستش داشت اومد و گفت:بلاخره صاحب جعبه معجزه گر حیوانات رو پیدا کردم.گفتم:منظورت چیه؟فقط یه جعبه معجزه گر وجود داره که اونم دسته منه.مرد:نه دقیقا جعبه معجزه گری که تو داری قویتر از همه ست به کنار از جعبه معجزه گر تو جعبه معجزه گر ماهی ها،خزندگان،پرندگان و پستانداران وجود داره اگه کسی همه ی جعبه های معجزه گر ترکیب کنه به قدرت بینهایت میرسه حتی بیشتر از قدرت معجزه گر گربه و کفشدوزک

گفتم:تیکی اسپات ان اما تبدیل نشدم مرد:معجزه گرت دسته منه خانم کوچولو حالا مکان معجزه گر ها رو بگو و اگرنه با این چاقو بدجوری اسیب میبینی مرد داشت با چاقو گلومو جر میداد که یهو..

کت نوار از پنجره اومد و اون مرد رو پرت کرد.مرد:تینی بیا دندون هامون رو تیز کنیم.(معجزه گر کوسه)کت نوار گفت:کتاکیلزم و خواست اونو به زنجیر هایی که باهاش من بسته بودن بزنه که یهو شارک من(مرد کوسه ای)بومرنگش رو پرت کرد و دست کت نوار رو پرت کرد گفت:گاز کوسه و به کت نوار حمله کرد بعد کت نوار جاخالی داد و گاز کوسه به دیوار خورد و نابود شد بعد کت نوار کتاکیلزمش رو به دنده های مرد زد منو باز کرد و فرار کردیم گفتم:کت نوار یه لحظه وایسا بعد بدون کت بفهمه معجزه گرم رو برداشتم و فرار کردیم کت نوار:برای چی تو رو گرفته بودن.گفتم: نمیدونم فقط اون مرد خواست من رو بکشه.

فردا صبح...

پا شدم با الیا رفتیم صبحونه خوردیم.از چشم هاکماث/رد جعبه معجزه گر ماهی رو زدم بعد با مایورا نبدیل شدیم و رفتیم جایی که جعبه معجزه گر ماهی بود یه مرد اونجا بود و خیلی زخمی شده بود بیهوش بودش جعبه معجزه گر ماهی دستش بود برداشتمش معجزه گرها:معجزه گر کوسه،سفره ماهی،اره ماهی،نهنگ و دلفین.برداشتیمش و رفتیم.ناتالی:حالا میخواید به کی بدیشون قربان.به پنج نفر که قلبشون خیلی سیاه و از لیدی باگ نفزت دارن:لایلا راسی کوسه،کلوئی بروژوا سفره ماهی،الکس پرودا نهنگ و تینا پرودا دلفین هاهاهاهاهاها(خنده ی شیطانی)

به اون کسایی که مد نظرم بودن معجزه گر ها رو دادم و هویتمو بهشون گفتم بعد با اکوما شرورشون کردم و به چین حمله کردن.از چشم مرینت/دیدم یه چند تا شرور حمله کرده بودن رفتم و تبدیل شدم کت هم اونجا بود گفتم:کت نوار هویتشون رو شناسایی کن.کت:شما لب تر کن امم بانوی من نمیتونم هویتشون رو بفهمم چون انگار م.معج....زه معجزه گر دارن😨

داشتیم باهاشون میجنگیدیم که یهو غیب شدن.گفتم:خیلی عجیبه.(من:خودتو نزن به اون راه.لیدی باگ:ببند امیررر.من:اگه من نبودم الان تو هم اینجا نبودی و کت نجاتت نمیداد.لیدی باگ:باشه بهش همه چیز رو درباره ی جعبه ها میگم ولی هویتمو نمیگم.من:افرین بچه ی خوب)بعد همه چیز رو درباره ی جعبه ها توضیح دادم.

پایان قسمت سوم

نظرسنجی:توی میراکلس بیشتر از همه از کی بدتون میاد

توی کامنت ها بهم بگین و انچه خواهید دید توی صفجه بعد