Multi Noir 4

آنچه گذشت: تو هنوز منو دوست داری؟ ____________________________________ مولتی موس: آروم آروم ازش جدا شدم تو چشماش غرق بودم که گفت ببخشید😔 گفتم نه نه اشکال نداره😁 با تعجب گفت واقعاً😶 گفتم آ.آره☺ کت گفت مرینت نمیشه همیشه تو هم تو ماموریت ها باشی منظورم بعد از این یک ماه هست🙂

خودم هم از اینکه بعد یه ماه باید بشم همون لیدی باگ بد اخلاق ناراحت بودم کت هم این کار را برام سخت تر می کنه☹ گفتم متاسفم کت نمی تونم😔 گفت به خاطر من🥺 گفتم ببینم چی میشه😏 یهو پرید هوا گفت آخخخخ جوووووون🤩 خندم گرفته بود گفتم آروم کت😂 گفت

آخ ببخشید حواسم نبود😅 راستی شب ساعت ده میای رو برج ایفل😉 گفتم باشه پس ساعت ده همینجا می بینمت فعلاً😘 گفت خدافظ پرنسس موشموشک😜 رسیدم خونه به خودم تبدیل شدم خیلی حس خوبی داشتم نگاهم خورد به عکس های آدرین رو دیوارم شروع کردم به خوندن همشون و به جاش عکس های کت را زدم با خوشحالی دور خودم چرخیدم و

خودمو پرت کردم رو صندلی یه دو سه دور هم رو صندلی چرخیدم که صندلی رو به ساعت وایساد با دیدن ساعت سه متر از جام پریدم یا خدا ساعت نه و نیم بود🤯 حالا چه خاکی به سرم بریزم هنوز نه موهامو شستم نه جوراب های خوش شانسیم رو پوشیدم نه راه افتادم ای خداااا😭 سریع همه کار هام را کردم ساعت شد یک ربع به ده تبدیل شدم و راه افتادم به هزار زحمت راس ساعت ده رسیدم برج ایفل با چیزی که دیدم

استرس از تنم رفت وای باور نکردنی بود😳 آروم قدم برداشتم به سمت کت و گفتم وای کت چقدر اینجا خوشگل شده که متوجه یه چیزی شدم انگار کت به جای سیاه سفید بود ولی نه نگو که😧 کت بلانک ولی چرا؟ برگشت به سمتم از شدت تعجب نمی تونستم بدنم رو حرکت بدم و برم عقب اومد سمتم گفت سلام پرنسس👿

با لوکا بهت خوش میگذره😠 گفتم چ..چ..چییی😶 /کمی قبل وقتی کت نوار و مولتی موس به غروب آفتاب خیره شده بودن/ شدو ماث: عالیه این نقشه قطعاً جواب میده😈 آماده ای لایلا؟ لایلا گفت البته من همیشه آمادم😈 لایلا: وقتی مولتی موس رفت یه توهم از مرینت و لوکا پایین برج ایفل ساختم که دارن همو می بوسن💏 (دوستان هاک ماث میدونه مرینت مولتی موسه)