
بعد از قرن ها پارت ۴👴😂
آنچه گذشت: می دونم لیدی باگی ____________________________________ به هزار زحمت اون شرور رو شکست دادیم و بعد رفتیم روی یک پشت بوم، من یه طرف دیوار و کت اون طرف دیوار تبدیل به خودمون شدیم و به کلامی هامون خوراکی دادیم تا شارژ شن و بعد دوباره تبدیل شدیم و رفتیم سر برج ایفل...
کت گفت خب تعریف کن گفتم نمی تونم کامل تعریف کنم چون کت پرید وسط حرفم گفت هویت هامون ندارد لو بره بله می دونم😑🙌 گفتن خب ببین من فهمیدم که یه برادر دارم و الان اون نمی دونم از کجا می دونه که من لیدی باگم و من واقعاً گیج شدم که چه گلی به سر بگیرم😓 کت دهن وا کرد حرفی بزنه که...
باز این نادیا پیداش شد😬 آزمون عکس گرفته بود سریع از هم خدافظی کردیم و نخود نخود هرکه رود خانه خود (☆:😂 لیدی: تو کی هستی دیگه🧐 ☆: جمله بندی تو هلقم😐😂 من همون نویسندم اون یکی من نشانمو ازم گرفته😑 مگه گیرش نیارم😠 ♡:😛 ☆: صب کن صب کن وایسااا خب دوستان شما به ادامه داستان بپردازید تا من اینو به دار بزنم😇)
رفتم خونه تو اتاقم متیو هم اونجا بود گفتم از کجا فهمیدی😕🤔🤨 گفت اول که سلام دوم که مگه چنتا آدم تو پاریس موهای آبی، چشمای آبی، حالت صورت تو و صدای تو رو دارن😏 کپ کرده بودم اگه اینطوری باشه که همه هویتمونو می فهمن صب کن ببینم کت نوار😟 گفتم جان من بگو فقط هویت منو میدونی🥺 گفت نمی خوام آجولیمو ناراحت کنم اما هویت همه رو می دونم😔 رینا روژ:آلیا سزار کوئین بی:جدیداً زویی برژوا کاراپیس:نینو لاحیف کت نوار:...
پریدم وسط حرفش نه نه نگو من نباید هویتش رو بدونم اوکی قبوله ولی اگه یه کلمه از دهنت در بیا فکتو از جا در میارم شیرفهمه؟😡 گفت اوکی حالا چرا انقد عصبانی میشی مردم خاطر دارن ما هم خاطر داریم می خود فکمونو از جا در بیاره😶
گفتم باشه حالا ساعت ۸ته بیا بخوابیم فردا مدرسه داریم😴 گفت آی کیو من باید بریم پیش گلوریا😑 گفتم باشه خدافظ👋😘 گفت خدافظ اجولی فردا میام دنبالت با هم بریم مدرسه👋😘 ________فردا موقع رفتن به مدرسه_______ برای اولین بار دارم به موقع می رسم مدرسه🤧 (☆: اَی خَدا🤣) همزمان با ما آدرین هم رسید سلام کردیم (☆: البته خودتون دیگه مرینتو می شناسید با هزار لکنت😂) و رفتیم سر کلاس...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)