آبشار هرج و مرج پارت ۱۱ (ویژه)

این قسمت : نگهبان آبی و داستان ها!!!

کیل : اینم از اتاقت..مجلل نیست..ولی همینی که هست دیپر : از جونم چی میخوای ؟ کیل : بیخیال درخت کاج.تو برای قوم سایفر ها...مثل یه هیولا عمل میکنی...و من و بیل این هیولا کاج رو از بین میبریم..دیپر : میدونستی چقدر چرت و پرت میگی ؟ کیل : فکر کنم به اندازه کافی باهات حرف زدم..فعلا کاج!! (دیپر توی ذهنش : باورم نمیشه خودمو به اون سایفر ها باختم..اگه با شمشیرم سریع کیل رو میزدم..یا بمب کاج بهش پرت میکرد..شاید الان انسان ها بر سایفر ها پیروز شده بودن ، ولی تنها جای شکر اینه که پاسیفیکا سالم تو کشتی هست.)

یه روز خوب توی بعد بزرگان بود...(همون بعدی که میل رفت توش) توی اون روز..پرنده های جادوگر آواز میخوندند...عنکبوت های بالدار آروم بال میزدن...گامپرز هم مثل همیشه الکی این و اون رو محاکمه میکرد...گامپرز : بعععععع ، مرلین : اما من یه جادوگر بزرگم حقم این نیست که برم توی بعد تبعید شدگان جادو..گامپرز :بععع بععع ، مرلین : تازه من یه وکیل هم دارم ،، اکسولاتل : وکیل تو یه قورباغس ؟ مرلین : اینش به تو ربطی نداره... گامپرز : بععع بع بعععع!!! اکسولاتل: پس طبق دستور گامپرز تو میری تو بعد تبعید شدگان جادوو‼ مرلین : انشاالله یه روزی...نههههه ، اکسولاتل : خوب شد سریع کارشو تموم کردیم رو مخم بود.. گامپرز :بععع بعع اکسولاتل : نه کی گفته تو بهترین پادشاه این سرزمین هستی.. گامپرز : ببعع بع بععععع بععععع اکسولاتل : این که مردم رو الکی میفرستی اون بعد دلیل نمیشه که تو پادشاه بدی هستی 😅 گامپرز : بععع بععع اکسولاتل : خب دیگه من برم به کار و زندگیم برسم

اکسولاتل : سلام جورج ، سلام قور قوری ، سلام خانوم کاپ کیک ، سلام مرلین شماره ۲ ،، و سلام...چخبر جادوگر سنگی ،،، جادوگر سنگی : اوه اکسو ، اکسو ،، حواست اصلا به بعد هات نیست ،، اکسولاتل : مگه تا الان چه اتفاقایی افتاده جوجو 😏 ، جادوگر سنگی : توی بعد آبنباتی مردم دیوونه شدن و تو کاری نکردی..توی بعد ترس همچی ناز نازی شده و تو هیچ کاری نکردی...و مهمترین اتفاق ،، جنگ سایفرا و انسانا توی بعد زمین و کلی اتفاق ترسناک دیگه که تو رسیدگی نکردی 😑 اکسولاتل : باشه واسه بعد ، جادوگر سنگی دم اکسولاتل رو گرفت و رو زمین انداختش.. اکسولاتل : حواست به ضد حمله من هم باشه...بعد همینطور که جادوگر سنگی دم اکسولاتل رو گرفته بود ،، اسکولاتل محکم دمشو تکون داد تا پرت بشه..اکسولاتل : هیچوقت از این کار خسته نمیشم 🙂 فکر کنم یکی میخواد احضارم کنه‌..بزار ببینم شرایطش رو داره...خب این..تیک...اینم...تیک...و در اخر...تیک ، درسته باید برم ببینم چی میخواد

کوین : سیصد باره که دارم روش احضار رو انجام میدم ، چرا احضار نمیشی لعنتی 😤 اکسولاتل : هوییی مواظب حرف زدنت باش بچه ، کوین : اکسولاتل ! ، اکسولاتل : چیه ؟ تعجب کردی بعد از ۱۰ سال خوشگذرونی اومدم به یه بعد دیگه؟ کوین : نه،خب راستش من به کمک تو نیاز دارم ، اکسولاتل : چه کمکی ؟

کوین : میخوامم برم به بعد تستچی !!! اکسولاتل : چی ؟ اونجا پر از داستان های آبشار جاذبس !!..اصلا هدفت از رفتن به بعد تستچی چیه؟ کوین : افسانه ها میگن یه شمشیر به اسم ابعاد بر تو یکی از داستان های آبشار جاذبه بین تستچی هست ،، من باید اون داستان رو پیدا کنم و با شمشیر ابعاد بر بتونم از این حفاظ آبشار جاذبه فرار کنم و به برادرم صیل برسم‌‌‌..‌اکسولاتل : این خواسته واقعا الکیه ،، ممکنه توی اون داستان ها و بعد ها اختلال ایجاد کنی.کوین : خب اون بعد ها اختلال میگیرن ، به تو صدمه ای میرسی ؟😡 ، اکسولاتل :اگه اختلال ایجاد کنی مقام منو ازم میگیرن احمق 😡 کوین : تو اصلا دور بودن از یه برادر رو درک نمیکنی ! اکسولاتل :چرا میکنم...همه جا ساکت شد...اکسولاتل : برادر من پکالوتل ، اون به مقامات جادو خیانت کرد و الان تو بعد تبعید شدگانه‌..اون از منم بدش میاد ولی منی که ازش دورم دلم واسش یه ذره شده..معلومه که درک میکنم ،، کوین : خب اگه درک میکنی بهم یه فرصت بده...قول میدم تو هیچ بعدی اختلال ایجاد نکنم قول میدمم ،،، اکسولاتل به عکس بچگی اون و پکالوتل نگاه انداخت و نفس عمیق کشید ،،، باشه فقط خرابکاری نکن ،، کوین پرید بقل اکسولاتل و تا تونست تشکر کرد ،، کوین : ممنون ممنون ممنون ممنون ممنون 🥰🥰🥰 ،، اکسولاتل : باشه باشه بسه دیگه

بعد از 1 ساعت..اکسولاتل : اسم این داستان هم هست...کوین : بابا خسته شدم این جا چند تا داستان وجود داره اخه؟ اکسولاتل : تا دلت بخواد هست ،، فقط پیدا کردن داستانای آبشار جاذبه بینشون سخته ،، کوین :دو تا پیدا کردممم ،، اکسولاتل : نه احمق اینا کابوس دیپر و بیل سایفر در میونی هستن ،، کوین : بریم توشون ؟ اکسولاتل : نه اینا داستانای کیپرن ،، کیپر بهمون پول داده وارد بعد داستانای اون نشیم ،، کیپر : شیشششش نباید کسی اینو میدونست ،، اکسولاتل : شرمنده رفیق همه خوندن ،، کیپر : من دیگه با شما کار نمیکنم 😑 ،، و کیپر در افق محو شد.. اکسولاتل : خب من میتونم با یکم جادو کاری کنم داستانای آبشار جاذبه بیاد جلو چشمون ،، کوین : اونوقت چجوری ؟ ( اکسولاتل با دمش زد به زمین و فقط داستانای آبشار جاذبه نمایان شدن ) کوین : چقدر زیادن ،، اکسولاتل : آره پرچمشون بالاست ،، اونو نگاه ،، اسمش جاذبه صفر درجه هست احتمال اینکه توش ابعاد بر باشه زیاده نظرت چیه ؟ کوین : خب الان برم توش ؟ اکسولاتل :اره دیگه ، منم نمیام و خودت برو کوین : خیل خب ، بزن بریم‌‌‌‌....وایییییی

کوین :اخخخ ، چخبره اینجا ؟؟ او چقدر اینجا به بعد ما شباهت داره ،، تو بعد ما هم ویل اسیره و کیل و بیل رو مخن ،، بگذریم ،، عجب بعد عجیبی هستشا ،، دیپر : هعییی تو!!! میبل : باید بری پیش رئیس بیل !!! ذهن کوین : وایی نه اونا منو دیدن الان اختلال بوجود میاد !!! کوین : سلام دیپر !! سلام میبل !! چرا برم پیش بیل وقتی که....اونجارو ببینید !!!!! دیپر و میبل : اونجا که چیزی نیست 😐 ، گولمون زد!!

کوین : آقا اصلا از ریخت این بعد معلومه خبری از ابعاد بر نیستش من برم دیگه برنمیگردم... روح کهکشان : وایسا !!! میسو : این دیگه کیه ؟؟ کوین : اکسولاتل قبل از بوجود اومدن اختلال بیا و منو ببر ،، اکسولاتل : غمت نباشه اومدم ( اکسولاتل کوین رو گرفت و از بعد جاذبه صفر درجه زدن بیرون )میسو : اه خاک تو سرت اکسولاتل مگه نگفته بودم نباید کسی رو از داستان دیگه انتقال داد روح کهکشان : بیخیال غمت نباشه اکسولاتل : ببین کوین نزدیک بود اختلال ایجاد کنی ،، توی بعد بعدی تا جایی که میتونی سعی کن تو چشم نباشی ، باشه ؟ کوین : ایندفعه دیگه حواسم هست !!! اون دیگه چه داستانیه ؟ اکسولاتل : اسمش هست نگهبان آبی ،، کوین : بنظرت ابعاد بر داخل این بعده؟ اکسولاتل :نه اصلا بهش نمیخوره ،، کوین :بهم اعتماد کن یه حسی میگه تو این بعده ،، اکسولاتل : من شرط میبندم توی بعد آبشار جاذبه دوستانی که پایان بد رو میخوان ،، هستش ،،

۲ دقیقه بعد ،، کوین : اونجا نبود ، اکسولاتل :بعد چشم بنفش ،،، ۲ دقیقه بعد ،، اکسولاتل : پس بعد...کوین : ببین ،، بریم ،، نگهبان ،، آبی ،، اکسولاتل : اه ، باشه ، برو ، اگه کمک خواستی یا نزدیک بود اختلال بشه خبرم کن...و من باهات ارتباط ذهنی دارم پس در تماس هستیم ، کوین : باشه

کوین رفت توی بعد نگهبان آبی و افتاد روی زمین‌‌... کوین : اخ سرم.. هی !! این بعد خودش یه پا اختلاله اکسولاتل : اره قبول دارم ،، کوین : عجب مردم عجق وجقی داره ، اکسولاتل : هعییی نباید توی چشم باشی کوین :او آره حواسم نبود ،، الان یه لباس میپوشم ، اکسولاتل : بهتر شد الان با این لباس شبیه مامانا شدی 😂 کوین : خب آروم...میرم... به سمت هات داگ فروشی 😂🌭 اکسولاتل : هعیی!!! داری چیکار میکنی ،، کوین : دارم هات داگ میل میکنم ، اکسولاتل : حیف که پیشت نیستم و باهات تماس ذهنی دارم وگرنه دمار از روزگارت در میوردم 😡 کوین : سخت نگیر...همیشه دوست داشتم هات داگ یه بعد دیگه رو امتحان کنم ،،، توفففففف آقا این چه هات داگیه ؟ فروشنده : خب یه هات داگه دیگه ،، کوین : نخیر بزار هات داگ واقعی رو نشونت بدم ، به این میگن هات داگ سایفری ،، بیا یکم مزه کن ،، یه لحظه...الان یادم اومد هات داگ سایفری به بدن انسان ها نمیخوره و شاید الان پودر شی ،، او فکر کنم پودر شد ،، اکسولاتل : مسخره بازی بسه بنظرت ابعاد بر کجاست ؟ کوین : هعیی اونجارو نگاه ، معما کده شک ، میخوام برم یکم جنس بخرم ، اکسولاتل : از دست تو ،، کوین : سلام بر... بیل : سلام چی میخوای ، کوین :یا عیسی مسیح الان میخوای منو بکشی خدای من...

کوین : *نفس تند تند* چیشده من کجام ؟ ویل : چیزی نیست فقط وسط معما کده غش کرده بودی ، کوین : ویل همین الان فرار کن وگرنه بیل از قدرتت استفاده میکنه !!! ویل : هه ؟ کیل : سلام به هوش اومد ؟ کوین :هااا!!!! اونم دستیارش کیله بگیرششش ( کوین یه لگد به صورت کیل زد ) کیل : چه مرگته بیل و دیپر : اینجا چخبره ؟؟ کوین : وایییییییی اینجا وحشتناکه !!!!! ( همه به کوین یه چک زدن ) بیل : بگو چه مرگت هست ؟ کوین : ببینید.‌.من..از اکسولاتل : بهشون چیزی نگو که از بعد آبشار هرج و مرج اومدی فقط تظاهر کن‌‌‌‌.‌..کوین : هو هو ! من کوین دلقکم داشتم با شما بچه ها شوخی میکردم ، کیل : خب باشه ،، بیل : خب پس صحیح و سلامتی برو خونتون دیه ، کوین : بله بله خدانگه دار ! ( دیپر درو بست ) دیپر : عجب دیوونه هایی پیدا میشن ، ویل : اره

کوین : اخه یعنی چی که دیپر با این سایفر های دغل بازه ، این بعد هیچیش معنی نمیده خیلی مسخرست ،، اکسولاتل : هعیی این بعد رو مسخره نکن ، هر بعدی یه خالقی داره ، خالق این بعد بیپر ۲ هست ، خالق بعد تو هم کیپره ، باید به همه بعد ها احترام گذاشت 🙂 بگذریم...حس اکسولاتلیم بهم میگه ابعاد بر تو همین معما کدست کوین : چیییی!!!! من دوباره اونجا برنمیگردم 😬 اکسولاتل : خود دانی دیگه باید انجامش بدی...فقط شب برو که همه خوابن

شب شد...کوین : خرپوفففف خرپوفففف اکسولاتل : بیدار شو!! کوین : تو توی ذهن منی چطوری بیدارم کردی ؟ اکسولاتل : از توانایی هامه دیگه ، خیل خب توانایی اکسولاتلی من بهم میگه الان همشون خوابن ، کوین :احساس میکنم یکی کنارم توی بوته هاست ،، پاسیفیکا و گیدن : سلام ،، کوین : سلام ، شما اینجا چی میخواین ؟ پاسیفیکا : من اومدمم بیل رو دید بزنم ،، گیدن : منم اومدم خدمتکارم ویل رو دید بزنم ،، کوین : با احترامی که براتون قائلم ولی (کوین پاسیفیکا و گیدن رو شوت کرد) ولی نباید مزاحم نقشم بشین.‌خیل خب ، آروم آروم ،، از پنجره ،، میرم تو...شیششش آروم بخواب ویل ،،، شیشششش تو خواب بمیری کیل ،، خیل خب از پله ها میرم پایین *صدای پله* (هزیون گفتن بیل تو خواب):نه من دیپرو میخوام ، کوین : یه قدم دیگه رو پله ، (هزیون گفتنای بیل) : لیل اذیت نکن کوین : خب بزار رو هوا معلق شم اینجوری نمیشه ،، خب بزار یخچال رو چک کنم نه ،، اینا نه ،، اونجا نه ،، فقط مونده اتاق دیپر ،، آروم درشو باز میکنم...شیشششش آروم بخواب کاج کوچولو ، خب ابعاد بر کجاست کجاست کجاست ،، اکسولاتل : اونجاست !!! کوین : برش داشتم ،، اکسولاتل : الان با قدرتم یه ابعاد بر تقلبی میزارم سر جاش...کوین : دمت گرم ،، آروم آروم از خونه میرم بیرون ،، خیل خب اکسولاتل بیا منو ببر !!! اکسولاتل : اومدم ،، یوهووووو

اکسولاتل : از بعد نگهبان آبی زدیم بیرون ،، کوین : من احساس گناه میکنم ،، بنظرت اونا با ابعاد بر تقلبی چه بلایی سرشون میاد ؟ اکسولاتل : به درک مهم نیست.. کوین : امم اکسولاتل این طبیعیه که این شمشیر الان یه تیکه اهنه ؟ اکسولاتل : بزار یکم پرونده هارو چک کنم ، خب نوشته که ابعاد بر بدون دیپر یه اهن بی مصرفه ، کوین : ولی من بهش نیاز دارم...چرا قیب شد ؟ اکسولاتل : بیا برم از بالا بعد رو نگاه کنیم ببینیم چه خبره.‌‌..

اکسولاتل : اون هیولا کابوس خواره ؟ چقدر هرج و مرج کوین : چجوری ابعاد بر رسید دست اون دیپر لعنتی ، اکسولاتل : نمیدونم ، کوین : قبل از اینکه باهاش کاری کنه ازش میدزدم ،، اکسولاتل : نه خیر...اونا از بعد تستچی و نگهبان آبی زدن بیرون ،، کوین : چرا نذاشتی برم و اونو دوباره بدزدم ؟ اکسولاتل : کافی بود جلو چش دیپر اونو برمیداشتی تا یه اختلال بزرگ پی میومد !! کوین : اما من باید به برادرم برسم ، اکسولاتل : خود دانی مشکل خودته..و اکسولاتل قیب شد..کوین : ای نامرد ،، اخ سرم ، این چیه از بالا کمد افتاد رو سرم ؟ کتاب پادشاهان سایفر ، کوین تند تند ورق میزد ، کوین : این کلید پیروزی منه!!