12 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🔥Kipper انتشار: 3 سال پیش 169 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب دوستان...من واسه این پارت حسابی دیر کردم و بخاطر امتحانات اصلا نمیتونستم به داستانم برسم ولی امتحاناتم تموم شد و حالا میتونم برای شما عزیزان داستان بنویسم..لایک کنید..طبق تحقیقات هرکی داستان های کیپر رو لایک کنه زندگیش عالی میشه (: اگه دنبالش هم بکنه و کامنت بذاره زندگیش توی اون دنیا هم عالیه عالیهههه (: والا داستانای بیپر و نویسنده چیه میخونید 😂 (شوخی کردم به دل نگیرید)
این قسمت : فین و جیک
کوین : تمام این مدت به من دروغ میگفتند اره؟باید برم پیش بیل تا باهاش یه صحبتی داشته باشم 😡 نگهبانا : ورود افراد عادی ممنوع...کوین با یه حرکت نگهبانا رو بیهوش کرد و رسید به بیل
بیل : مغز فندقی کوکچولو یا گورتو گم میکنی یا همینجا تیکه تیکت موکونم ، کوین زد زیر خنده ، بیل : به چی داری میخندی ؟ کوین : هی بیل.بهتره حد خودت رو بدونی 😂😜 بیل : منطورت چیه ؟ کوین کتاب پادشاهان سایفر رو در اورد و ادامه داد : طبق این کتاب و تمام قوانین و کوفت و زهر مارا..من پادشاه اصلی سایفر هام!!!!! همه نگهبانا شاخ در اورده بودن و پچ پچ میکردن ، بیل : تو اون کتاب جعلی رو از کجا اوردی 😂 کوین : فکر کردی من خرم ؟ چون اینجا روی پادشاهی من میچرخه ، من دستور میدم که همه چی مثل سابق شه ، هممون برگردیم به خونه و صیل رو بیاریم و کلا اره دیگه..بیل : مگه از روی جنازه من رد بشی... کوین : نگهبانا شما خودتون خوب قانون رو میدونید پس.بیل رو دستگیر کنید 😌 بیل : نه جلوتر نیاین!! بیل پرواز کرد و فرار کرد..کوین : ولش کنین ، کوین تاج رو گذاشت سرش و رسما پادشاه سایفرا شده بود.اون دستور داد تا همه سایفرا جنگ رو متوقف کنن و برگردن به بعد خودشون..دیگه همه انسان ها راحت بودن ، چون کوین اثرات بیل رو از بین برد ، فورد و استن و وندی و میبل به حالت اول خودشون برگشتند ،، اما عده ای از سایفرا هنوز به خونه نرفتن چون با ریاست جدید مشکل دارن و هنوز دست به این کار و اونکار توی زمین میزنن ، مامورا هر روز درحال گیر انداختن اون افراد هست ، سردسته اونها کسی نیست جز...
پیل : قربان قربان براتون یه خبر اوردم 😧 کیل : بگو فرزندم ، کیل شروع کرد به چایی خوردن...پیل : پادشاهی به کوین رسید ! کیل چایی توی دهنش رو تبخیر کرد و آتیش از دهنش اومد بیرون ، کیل : از یه طرف این قضیه شوکه کنندست از یه طرف بگم که چه عالی چون حالا که بیل پادشاه نیست و بجاش یه خنگ خدا پادشاه شد نقشم رو راحت تر میتونم اجرا کنم 🙂 پیل : اما کوین به شما و بقیه افراد دستور داده که جنگ رو تموم کنین و برگردین به بعد سایفرا ! کیل : هنوز نقشم رو اجرا نکرده برگردم اونجا ؟!😡 عمرا! هی پیل یه چک بکن ببین کدوم کشتی ها هم مثل ما مخالف این ریاست مسخرن ، باید ما مخالفا بریم یه جایی که دستشون به ما نرسه! پیل : چشم قربان
دیپر داشت به دیوار زندان نگاه میکرد...دیواری که آه میکشد...کمپوت از کدام راه میرسد؟...خیال خوردنش چه دلپذیر بود...امم نه چیزه امروز هوس کمپوت کردم ، کیپر : دیپر خاک بر سرت ، دوستان این تیکه رو فراموش کنید ، این صحنه رو دوباره میگیریم ، نور ، صدا ، حرکت....دیپر داشت با ناامیدی به زمین نگاه میکرد و افسوس میخورد که ناگهان اکسولاتل ظاهر شد ، دیپر : تو تو اکسولاتلی درسته ؟ اکسولاتل : بله همین یه پارت پیش یه سایفر رو بردم بعد تستچی ، دیپر : چیکار داری؟ اکسولاتل : من علاقه زیادی به کمک کردن به دیگران دارم برای همین اومدم تا دو قهرمان رو بیارم اینجا تا کمکت کنند ، میشه گفت از یه بعد دیگه اومدن و فکر کنم اختلال مختلال بوجود بیاد اما جدیدا با گامپرز یکم معامله کردم و خلاصه....اوف زیاد حرف زدم اره ؟ دیپر : ببین اکسولاتل من که خوب میدونم هدف تو کمک کردن به دیگران نیست اکسولاتل : آه باشه ، اگه این بعد رو از هرج و مرج در نیارم حقوقم رو کم میکنن..برای همین دارم کمکت میکنم
اینم از قهرمانایی که گفتم 🙂🤩 فین : ما کجاییم ؟ جیک : نمیدونم ، این سمندره رو نگا ، دیپر : اینا بیشتر شبیه دو تا تنبلن ، ببینم اینا قهرمانن یا دلقک ؟ جیک : منو دست کم نگیر من یه سگ جادوییم که میتونم به هر شکلی در بیام ، فین : منم یه شمشیر خفن دارم و یکم مشت و لگد هم میزنم اکسولاتل : فین و جیک..فکر کنم با دو تا از رفیقام یعنی جغد کیهانی و پریزمو ملاقات کردید ، من یکی از دوستای اونام و به شما دو تا قهرمان ماموریت میدم که به ایشون کمک کنید تا با پاسیفیکا از اینجا فرار کنه ، دیپر : مگه پاسیفیکا صحیح و سالم تو کشتی صیل نیست ؟! اکسولاتل : نه ، داشتم میگفتم..فین و جیک شما بدلیل اختلال به مدت کمی توی این بعد میمونین و بعدش باید گور به گور شین ، فین : اوکی حتما! اکسولاتل : منم زیادی زر زدم خدانگه دار
دیپر : میتونین این زنجیر هارو باز کنید ؟ فین با شمشیرش زنجیر هارو شکوند ، دیپر : ممنان فین : جیک دستت رو کلید کن و در رو باز کن 🗝 ، جیک : بازش کردم دیپر : شما دو تا خیلی باحالین ، اول بریم پاسیفیکا رو نجات بدیم ! فین : اون کجاس ؟ دیپر : آم نمیدونم 😁 فین : خب هر کدوممون یه سمت میره و میگرده دنبالش اوکی ؟! دیپر و جیک : اوکی
جیک : خب از بقیه جدا شدم..شت اونجا کلی نگهبانه باید شبیه اونا شم ، جیک : هی سلام دوستای من ، نگهبانا : دادا چرا لباست زرده ؟ جیک : متاسفم رفقا ، جیک محکم تو صورت هر دو نگهبان مشت زد ، جیک لباس نگهبان رو پوشید تا کمتر بهش شک بشه و رفت پیش بقیه نگهبانا ! پیشه فین...فین داشت همه نگهبانارو با شمشیرش به چخ میداد...فین : من اگه جای رئیستون بودم نگهبان های قوی تری رو استخدام میکردم ، فین وارد یه اتاق شد..فین : خانوم پاسیفیکاااا ، خانوم پاسیفیکاااااا ، بابل گام : تو قهرمان نیستی! فین : چی بابل گام؟! پرنسس آتشین : ازت متنفرم ! فین : نه ، پادشاه یخی : هنوز گانتر از تو قویتره 😂 گانتر : واک فین : این مشت تقدیم تو پادشاه یخی !!! چرا قیب شد ؟! بیمو : تو بدترین کسی هستی که صاحبم بود ، مارسلین : بهتر بود همون اول میکشتمت ! فین : دور شید اینا همه توهمه !! لیچ : تو ضعیفی !!! فین : نهههههه
دیپر : پاسیفیکا ، پاسیفیکا ! _ : دیپررر
دیپر دوید و رفت سمت صدا ، پاسیفیکا افتاده بود رو زمین و جای زخمش بیشتر شده بود ، دیپر : نه نه بلند شو باید از اینجا فرار کنیم و برگردیم پیش صیل و سوز 😧 پاسیفیکا : با...این..زخم..عمرا..بتونم...تکون.....بخورم
دیپر : نه من نمیتونم اینجا ولت کنم 🥺
پاسیفیکا : اشکالی..نداره دیپر : نه ! همین الان به این نتیجه رسیدم که شاید موقعی که قرار رو بهم زدی خودت نبودی ! شاید میل کاری کرده بوده ، واییی حالا اشتباهم رو فهمیدم ، منو ببخش 🥺
پاسیفیکا : میبخشم.... دیپر پاسیفیکا رو زخمی شده بغل کرد 😭 جیک : سلام سلام ، کیپر گفت بیام گند بزنم به صحنه احساسی 😂 جیک پاسیفیکا و دیپرو گرفت و گذاشت رو پشتش ، دیپر : باید بریم دنبال فین ، طاقت بیار پاسیفیکا 🥺
فین : نه اینطور نیست 😭 جیک : فین همین الان از اتاق توهم بیا بیرون ! دیپر : چرا خودمون وارد نمیشیم تا بیاریمش ؟! جیک : اخه توهم میزنیم ، ولی بخاطر فین دستمو اونجا دراز میکنم ، جیک دستش رو به سمت فین دراز کرد و تو مسیر داشت کابوس میدید ،، جیک : نهههههه کیک فنجونی میخواد بانو یونیکورن رو ازم بگیرههههه دیپر : به توهمات اهمیت نده مرد ، جیک : حق با توعه 😲 جیک به توهمات اهمیت نداد و تونست فین رو از داخل اتاق بیاره بیرون ، فین : هه چیشد چخبره ؟! جیک : چیزی نیست بابا بیاین همگی رو کوله من سوار شین بریم
جیک و فین و پاسیفیکا و دیپر مسافت طولانی رو داخل کشتی گذروندند تا رسیدن به یه پنجره ، دیپر : وایی خدای من ! کشتی رو اوردن تو قطب شمال ❄ فین : ما تو دنیای خودمون فقط سرزمین یخی داریم که تا دلت بخواد پنگوئن داره و یه پیرمرد خرفت اونجا هست 😑 پاسیفیکا داشت ناله میکرد ، دیپر : ای خدا درمان برای پاسیفیکا از کجا گیر بیاریم؟ جیک : شاید یکی تو قطب شمال باشه که کمکمون کنه ، جیک با مشتش پنجره رو شکوند و همه از کشتی فرار کردند و رفتند تو دل سرد قطب شمال ، فین : اینننجااا خییلللیی سرددد تر ازز سرزمینینن یخیی هست 🥶 پاسیفیکا : وییییی دیپر : ططااااققتتت بیاررر پاسییی
جییکک : من فعلااا میخوابمم ، فین : نه جیکک ممکنهه اینجا در جا یخخخخ بزنییی و بمیریی 🥶
همه یکم راه رفتن تا دیگه بیهوش شدند..
دیپر : ما کجاییم ؟! پاسیفیکا : فکرر کنم زیر دست پنگوئن ها هستیمم دیپر : ایول!! فین و جیک پنگوئن ها مارو نجات..فین و جیک ؟! وای نه ، فکر کنم وقت اونا برای موندن توی این بعد تموم شده و برگشتن به بعد خودشون ! به هر حال خیلی کمک کردند دمشون گرم 🙂
فین : وایییی ما توی قطب شمال بودیم ، مارو یه سمندر بزرگ اورد اونجا پیش یه پسر که بعد باید پاسیفیکا رو پیدا میکردیم و... جیک : منم همین خواب رو دیدم 😬 فین : بیا فراموشش کنیم ، جیک : اره فقط یه خواب بود 🙂
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
کیپر جان می خوای یه کوفتی بنویسی کل تابستون منتظرم یه کوفتی از کانالتم رفتی چه غلطی خوردی دیگه تست نمی نویسی؟😡😠
سلام پارت بعدی هنوز نیمده من از کلی وقت پیش منتظرشم
بدو پارت بعدی بذار
سلام عاااااااالییییییی بود
میگم یه یه ماهی هست از هیچ داستانی پارت ندادی لطفا زود تر پارت های جدید از داستان هات بده ممنون
کیپر دوست داری یه چیزی بنویسی
کیپر چن روز دیگه قراره یه تستم که اسمش «مسابقه ادیت» هستش منتشر شه
تو جزوه هیئت داورانی
نایس
چقد از این کلمه یه نایس بدم میاد😐ولی خودمم استفاده میکنم😐
راستی کیپر من میخام طنز میراکلس بزارم دیگه نبرد در ابشار جاذبه رو نمینویسم.شرمنده
من موافقم پارت ویژههههههههه
تنکس
کیپر😁😥من پنجه مرداد تولدمه☺🎊🎉و تو تولده امسال چون بزرگ شدم فقط پول بهم میرسه😥من مع*تاده داستانه «کابوسه دیپر» شدم😐میشه برا تولدم یدونه از داستانو قسمت ویژه کنی؟
مغزم:آوا تو خیلی با توقعی😒😐
من با مغزت موافقم😐😂ولی راست میگه خدایی یه پارت ویژه بنویس جان ما😁😂
میبل بسیار آدمی منتقیه😐
از هیچ لحاض😐
بخاطره همینه که انقد ازش خوشم میاد😁😐
چی بگم خب
کیا موافقن پارت ویژه داشته باشه؟
سه سال بعد:
کیا موافقن؟👵
من
من تولدم گذشت...همه یادشون رفت تولدمو😭😭😭😭من بدبخت😢😢😢😢😢
اولین نفر
عالییییییییییییییییییییییییییییییییی بود
پارت بعدی رو زودتر بنویسسسسسسسسس
آها راستی پارت بعدی کابوس دیپر و بیل سایفر در میونی رو هم زودتر بنویسسسسسسسسسس
تیتاب بدم به مناسبته اولین کامنت؟😁
ویپر من اول شدم😂
نه شکلات بده😁😂
حتماااااااااااا مینویسمممممم