منو ببخش ✨🖤 (5)

بریممم

یهو گفت :جون..ن..گ کوک... ا.ت:چی شده ه؟!!!! جیهوپ:رفته خودش از بالابون پرت کنه پایین ا.ت:چییی، نامجون:چیشده کجاس جیهوپ:پشت بوم خونه خودتون ا.ت بلند شدم سرمشو کند و رفت نامجون و جیهوپم دنبالش رفتن کنار خونشون جونگ کوک روی پشت بوم بود ا.ت که دیدش خشکش زد اعضا هم روی بالابون بودن ا.ت دوید رفت بالا

ا.ت:جو...ن..گ کوک(با لکنت) جونگ کوک برگشت نامجون روبه اعضا:بیاین پایین می‌خوام حرف بزنن (اعضا رفتن پایین) ا.ت:بیا پایین کوک.. ا.ت:با تو ام کوک:چرا بیام ها وقتی تو دیگه منو نمیخوای زندگی ارزشی نداره ا.ت:کوک بیا پایین حرف میزنیم کوک:نمی‌خوام برو برو می‌خوام خودمو راحت کنم (با داد) ا.ت حالش خوب نبود چون توی بیمارستان بود ا.ت:کوک حالم خوب نیست بیا پایین کوک:پوزخند زد و گفت مگه من برات مهم ها ا.ت:کوک خواهش میکنم بیا پایین (با آرومی و گربه) کوک:ا.ت برو لطفا برو

اوت اومد بره سمت کوک که حالش بد شد و خورد زمین کوک دوید سمت ا.ت و بغلش کرد و رفتن بیمارستان را

دوستان مهمون داریم بچشون دیوونم کرد شب پارت بعد رو میزارم

شرایط پارت بعد نتیجه

شرایط پارت بعد نتیجه