

(۳ روز بعد) از زبان شوگا« هی نمیدونم چرا ولی ولی دلم براش تنگ شده با اینکه فقط چند بار دیدمش و نمیشناسمش کاش میشد دوباره ببینمش بلند شد و حاضر شد و رفت بیرون و نشست توی یه پارک (استایل شوگا) نشسته بودم که یهو ..باورم نمیشه اون اون ..

(از زبان لونا) حوصلم پوکیده بود تصمیم گرفتم برم بیرون توی پارک کنارخونمون (استایل لونا) رفتم نشستم روی یه صندلی یه پسره هم کنارم بود عجیب به. نظر میومد که یهو گفت:خانم؟, لونا:بله چیزی شده؟ شوگا که مطمئن شده بود خودشه ماسکشو درآورد گفت :سلام منم لونا::(ذوق کرد )سلام خوشحالم که دیدنتون آقای مین یونگی شوگا::منم همینطور ولی میشه رسمی نباشی لونا :چشم شوگا:میای یکم قدم بزنیم و حرف بزنیم لونا:حتما شروع کردن به قدم زدننن
شوگاظ:یه لحظه صبر کن الان میام و رفت دوتا نسکافه خرید و اومد دادش به لونا لونا:ممنونم و راه افتادن شوگا :میخوای بیشتر اشناشیم باهم لونا:من که تورو میشناسم همه تورو میشناسن شوگا :از زندگی اصلی ما که خبر نداری.. لونا : خب چی بگیم شوکا :در مورد زندگیت بگو اگر دوست داری لونا:من پدر و مادرم رو از دست دادم و شروع کرد تعریف کردن ...... شوکا :متاسفم واقعا .. پس به خاطر اون افسردگی گرفتی و میخواستی خودکشی کنی لونا:اره میدونی بیخیال توهم ناراحت کردم شوگا:باشه دیگه بریم خونه لونا :بریم شوگا «میتونم شمارتون داشته باشم؟؟لونا:مع..ل.ومه که اره ...
شوگا رفت خونه ( ۱ ماه بعد) اعضا شروع کردن فیلم دیدن شوگا توی فکر بود که جیمین یه بشکن زد تو صورتش که شوگا از جاش پرید و اعضا خندیدن جیهوپ؛چته توی فکری جیمین:نکنه عاشق شدی ها تعیونگ:اره کلک عاشق شدن شوکا خنده ای کرد و گفت: ا..ر.ه عاشق شدم.. همه اعضا تعجب کردن و شوکا تمام ماجرا رو برای اعضا گفت ...
هی بای
دوستون دارم اندازه موهام(انگار خیلی مو دارم✨😪😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
سلامعزیزم
https://testchi.ir/polls/88167
https://testchi.ir/polls/88081
ینلینکبهکیوتگلرز رایبدیقولمیدیمفالوتکنیم💕
بفالوم از قبل فالویی
جادوگر قبول کرد ولی با شرط گرفتن زندگی ده نفر از اونها... متاسفانه آتیش خشم همیشه آنقدر قدرتمند هست ک انسان رو کور و کر بکنه و مغزش رو از کار بندازه...ده نفر خودشون رو فدا کردن و این دروازه بسته شد...
هلو•-•
قسمتی از پارت ۱۰ فن فیکشن بنده تقدیم نگاه اکلیلیت شد🌝💛
خوشت اومد؟پس سر بزن بهش^-^✨🥺