عشق مزدوج ۳

میا: واییی هیونا مراقب باش راننده پشتیمون شاگو عه چیک'صدای شلیک تفنگ' جیغ'صدای جیغ زدن ماریا😐' میکا: هیونا گاز بده گاز بده هیونا: شاگو خیلی سرعتش از ما بیشتره اگرم کلی تند برم بازم بهمون میرسه... میکا: نه باید یه راهی باشه.اون ی قاتله مکس:دخترا شما اروم باشین من و یونگ درستش میکنیم... مونکوت و سولگی اونور داشتن راه میرفتن دیدن.. سولگی: عه اینا همونا نیستن گیر اون یارو شوگا بودن؟ مونکوت: درسته اونا هموناعن..سولگی: میای بریم کمکشون؟مونکوت: عقلتو از دست دادی سولگی؟تو الان بمیری من جواب ننه باباتو چی بدم هان؟ سولگی: باشه... چیک'بازم صدای شلیک تفنگ' یونگ: هیونا شما نمیتونید توی این شرایط راننده باشید لطفا ی جا بایستید تا تعویض جا کنیم... هیونا: نه ممنون خودم میتونم یونگ: میدونم که می تونید. اما شرایط رانندگی در همچین مواقعی برای ی زن خطر داره! موقع تعویض که هیونا میخواست عقب بشینه یا در ماشین رو باز کنه..'چیک'به دستش شلیک شد مکس:  عه عه عه خواهر چی شدی..میاد ماریا و میکا: هیوناااااااااا یونگ: او مای گاد تقصیره منهههههه ساری گرل شاگو اومد سمت ماشینشون. هیونا به سختی با کمک مکس و میا بلند شد و به شاگو با اخم نگاه کرد. مکس: دفعه اخرت باشه با خواهر من اینجوری برخورد میکنی ع*وض**ی (ماشالله یارو شاگو ی ساعت زل زده بود به هیونا) هیونا: چیه مگه من خرم داری عین زنبور نگام میکنی شاگو: ببخشید. متاسفم(این یارو ادم شد ماشالا هیونا اینو ادم کردی) نشستن تو ماشین.. میکا: این پسره چشه؟ چرا داشت بهت زل می زد؟  ماریا: حتما ع*اشقت شده! 😁 هیونا: اگرم اینجوری باشه من از اون خوشم نمی اد😐 ماریا: اوه، ببخشید... مکس: خب هیونا تو که ی روز معشوقت رو پیدا میکنی نباید جوری باشی که انگار میخوای برای همیشه مجرد بمونی! هیونا: ببینم چی میشه! بستگی به شرایط داره ! میا: بحث رو عوض نکنید. هیونا دستش تیر خورده. هیونا تو خوبی؟ هیونا: ممنونم میا، چیزی نیست مکس: تو خوبی هیونا. هیونا: ممنونم.خیلی درد نمی کنه میا:اگه قرار بود ی زوج داشته باشید اون کیه؟  هیونا: هیچکی... میکا: ی نفر.. ی.ی نفر که خیلی دو**سش دارم.میاخودت میدونی.یونگ:خب اون کیه...میا:ی رازه😁 ماریا: هیکن🖤کیم بازیگر ژذاب کره ای😁یونگ: یه دختری که اول اسمش مـ داره اخرش الف😹مکس: من میدونم کیه. یونگ: لازم نیست بگی فقط ی نفر اینجا داریم که اول اسمش م هست اخرش ا.. مکس:دوتا داریم یکی میا یکی میکا..یونگ:عه میاهم هست؟ ساری(میکا هم خیلی میخواست بدونه یونگ داره کی رو میگه😹) یونگ: فعلا نمیگم اما طرف مطمئنم خودش میدونه..ماریا: شما دوتا چی؟  میا:چی؟ کدوما؟ ماریا:تو و مکس....(چشم تو چشم شدن میا و مکس😂) وسپس نگاه کردن به اسمان و بعد نگاه کردن به در ماشین😐😂 ماریا: نگفتین مک: عام. بین خودمه.. میا: من نمیدونم. من کسی رو دو**س**ت ندارم (اشوب در قلب مکس😂💔)

میا: کدومتون دوست دارین دورتون شلوغ باشه؟؟مکس: من یونگ: مننننننن میکا: اره منم ماریا و هیونا: منم دوست دارم... میا: پس من ی ایده دارم. ی خونه جدید می خریم که هممون توش، باهم زندگی کنیم. چطوره؟ مکس: اره عالیه💖منم دوستم هیرو رو میارم... میا: خوب خوبه... میکا: پولشو من میدم ماریا:نه خودم میدم میا: همه باهم میدیم! یونگ: چجوری؟😹 میا: من ی خونه شیک لوکس دیدم که۵٠٠وون هست و خیلی شیکه.سه خوابه هست. خب ۱ اتاق بزرگ برای دخترا چون تعدادمون زیاده یدونش هم برای پسرا..هیونا: خب اون یکی اتاق چی؟ میا: اون اتاق اضافه ست. ایده بدین مثلا اتاق گل و گیاها باشه یا...و ی اشپزخونه ی حال و ی اتاق پذیرایی دار. یونگ: خب ما میتونیم توی اتاق پذیرایی غذا بخوریم🍔🍔 میکا: به نظرم اتاق گیم بازی باشه هیونا: اتاق موسیقی یا اتاق سینما چطوره؟ ماریا: اتاق وسایل... میا: همین اتاق وسایل عالیه.چون توی اتاقامون فقط تخت خواب هست و اون اتاق اضافه از همشون بزرگتره خب خوبه که توش وسایلامونو بزاریم... ماریا: میا یادت رفته وسایلمون ژاپنن؟

میا: میریم میاریمش نگران نباش..مکس: بحثو عوض نکنید چجوری همه باهم پول بدیم؟ میا: هرکس ۱٠٠وون میده..من خودم۱٠٠ وون . شما؟ مکس: من۱٠٠وون میکا: منم۱٠٠وون یونگ: خب۱٠٠وون میشه ۴٠٠وون ی نفر دیگه.. هیونا: منم۱٠٠وون.. میا: ادرس خونه کجا بود..اها.خیابان کاین. روبروی اکادمی زبان فرانسوی میون.

ماریا: شرایط خریدش چیه... میا:پول دادن....مکس: خب شرایطش چیه والان باید بریم بخریمش؟

بای بای