سلام دوستان. من یک داستان نوشته ام که رئال و یه کم طنز هستش. پارت اول رو ازش میذارم اگه خوشتون اومد پارت های بعدی هم گذاشته میشن.😅😊😍
دوان دوان در راهروی فروشگاه به سمت مغزه ی لباس فروشی رفت و انگشتش را به سمت لباسی با طرح مرد عنکبوتی نشانه گرفت. پدر و مادرش بعد از چند لحظه نفس نفس زنان به او رسیدند.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
وای دختر ....خیلی خوب بود...نثر خیلی ساده بی ریا صمیمانه بود مهربانانه... چرا شخصیت رو دختر نکردی؟ قصدی داشتی؟دختر بیشتر خرید دوست داره به هر حال من که خیلی لذت بردم یه متن میتونه خیلی ساده باشه اما پر از نمک که تو به کمال رعایت کرده بودی ادامه بده...چالش1 : خب پسر بچه ایی که با شیرین کاری هاش مامان باباشو متقاعد میکنه چالش2 : آره میشناسم خودم و مامانم! البته من تو کتاب خریدن خیلی ولخرج ترم...
من تو کلاس داستان که تابستان مجازی شرکت کردم چند تا داستان نوشتم با شخصیت های اصلی دختر یا پسر
این یکی پسر شد. خب حالا ختص و متفاوت دراومده پس یه جورایی.
ممنون بخاطر نظرت به زودی ادامه تش رو میدارم
فکر میکردم از روی غریزه ی خودت نوشتی به هر حال خیلی خوب بود... دفعات بعدی هر چی حس و درونت میگه بنویس ...چون همه نویسنده هستن اما نمیدونن چطور از درون استفاده کنن
خب ایده اش با خودم بود یعنی همون اول که به ذهنم رسید با پسر به ذهنم رسید کلا به اینکه دختر باشه یا پسر توجهی نکردم.
منظورم از شرکت در کلاس این بود که بگم کلا چندتایی داستان نوشتم که شخصیت اصلی شون هم دختر میشدن هم پسر. یعنی کلا فرق زیادی نذاشتم بیشتر ایده ی داستانم مد نظر بود
خب معلومه خودت با استعداد هستی ...نیازی به کلاس رفتن نیست
ممنونم
بیشتر از کلاس بودن یه دورهمی بود که داستان هامون رو می نوشتیم و می خوندیم. کلاسش از طرف کانون پرورش فکری بود
کلاس هاش لذت بخشن برام
آره کانون پرورشی واقعا خیلی خوبه ...ممنون از سازنده ی خییرش ...من فقط هشت سالم بود که اونجا رفتم اما هیچ وقت نتونستم ثبت نام کنم ...از بچگی برای اینجور مسائل تلاش کردم اما روزگار یار نبود ایشالله دانشگاه♥
من قبل از اینکه سنم برای ثبت نام کردن در کانون مناسب باشه مامانم منو می برد اونجا چ برام کتاب می خوند. همین کانون باعث شد من کلی به کتاب خوندن علاقه مند بشم و قبل از کلاس اول رو بتونم خوندن رو یاد بگیرم
واقعا عالی بود.
من که دیگه گذشته ازم ...امیدوارم یه روز کارمند اونجا باشم
جالب بود منتظر پارت بعدی هستم
ج چ1: ی پسر غرغرو
ج چ2: تا دلت بخاد😑
ممنونم.
خیلی داستانت قشنگ بود❤❤
ممنونم😍
عالی بود عزیزم حتما ادامه بده😊😊😍😍
ممنونم باشه😃