لیدی مرینت ۵🥳

من یه همبرگر🍔 سفارش دادم 😍آدرینم یه پیتزا🍕 سفارش داد😍 من رفتم WC و دست صورتم رو شستم 💆‍♀️و موهام رو باز کردم💇‍♀️ و باز گذاشتم💇‍♀️👆👆👆

و رفتم👩 سفارش ها مون رو آورده بودن🤤 آدرین گفت وای چقدر زیبا شدی بانوی زیبای خفته من🙀😻 گفتم بس کن دیگه☺ و یه تیکه به تیکی دادم😻 و آدرینم یه تیکه به پلگ داد💋

از زبان آدرین😄

و بعد رفتیم خونه😊😄 و خوابیدیم😴😴 آدرین طبقه پایین تخت😌 و من طبقه بالا تخت😸 پلگ و تیکی هم بقل دست مون 💋تیکی پیش من😄 و پلگ پیش آدرین 😘😘

بیدار شدم ساعت ۵ بود پاشدم رفتم لباسم رو عوض کردم و بعد موهام رو بافتم و آدرین و پلگ و تیکی رو هم بیدار کردم و گفتم پاشید و یهو به صدا جیغ از بیرون اومد بیرون رو دیدم دیدم یه نفر آکومایی شدم اون اون

آدرینا بود😑 (بچه ها یه دختر تازه وارد که کپ کلویی هست😒😒) آدرین بغلم کرد💞 و گفتم باشه باشه پاشو باید نجاتش بدیم😌 تبدیل شدم🐞 و آدرین هم همین طور 🐾🐈رفتیم از در بیرون

و رفتیم🏃‍♀️🏃‍♂️ اون قدرتش این بود که همه رو تبدیل کنه به یه گوشی🤳 و من از گردونه خوش شانسی استفاده کردم و یه ماکارون بهم داد🍰🍫 با این باید چیکار کنم؟🧐🧐 من به کت نوار گفتم وایسا من میرم و میام☺ و کت نوار گفت باشه مای لیدی😘

و پایان🎬🎬📽 خیلی ممنون از اینکه دنبال میکنید😘😘 راستی برا بعدی یه نظر 👑👑و من برگشتم ☺و کلی تست و داستان دیگه پیش رو هست😘👒👑💍 و تا داستان بعدی فعلا😘 راستی خوش حال میشم نظر بدی😘😘😘😘😘