10 اسلاید صحیح/غلط توسط: محمدحسین انتشار: 3 سال پیش 28 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
میراکلس قدرت بی نهایت قسمت ۳
سلام دیگه خلاصه را برای این قسمت فقط این قسمت را نمیکنم قراره داستان جذاب بشه
آخ جون چه خوب
کاشکی خلاصه میگفتید اصلا حرف نزن برو داستانمو بگو
یک ما بعد آدرین : من لیدی باگ را نمی خواهم الان میگم مرینت میخوام میرسند بهتره
پلگ: باشه اما
آدرین: حرف نزن اما بی اما
پلگ : هیییی باشه
ادامه از زبان آدرین : به مرینت پیام دادم گفتم دو شب میمانم و به پدرم گفتم من دو شب پیش مرینت میخوام بمونم و پدرم قبول کرد حتی مرینت قبول کرد و آدرس داد که بیام اونجا تا با مرینت بریم خونشون
گابریل عوض شده
و بعد پدرم گفت که مواظب خودم باشم رفتم به آدرسی که مرینت داد و مرینت گفت : آدرین عاشقتم دیگه میخوام الان بگم منم گفتم : منم عاشقتم و بعد من در گوش مرینت گفتم : من کت نوارم و مرینت خندید آروم گفت : منم لیدی باگم من گفتم: دارم راست میگم
مرینت گفت : باشه بیا بریم خونه بعد جوکتو بگو منم خندیدم
مرینت راست میگه کت نوار است آدرین
وقتی به خونه مرینت رسیدیم رفتیم اتاق و بخاطر اینکه مرینت باور کنه من کت نوارم پاک را نشان دادم ادامه از زبان پلگ : آقا منو نشون نده ای وای به دفعه دیدم آدرین گفت : تو واقعا لیدی باگی ادامه ا ز زبان آدرین: مرینت گفت: بله وتیکی را نشان داد و هردو با هم گفتیم عشقم عاشقت هستم تا ابد که تیکی و پلگ و کوامی ها خندیدند و بعد شب شد همدیگه رو بوسیدیم مرینت گفت: آلیا میدونه من لیدی باگم
منم گفتم: خب باشه
آخ جون چه خوب
من به نینو گفتم خوبی نینو گفت : آره بعد من مرینت را بغل کردم و باهم به خونه مرینت رفتیم و دوباره تو اتاق همو بوسیدیم بعد مرینت گفت :خب بیا یه کار کنیم منم گفتم چکاری مرینت گفت بیا با کوامی ها حرف بزنیم بعد استاد بزرگ جعبه معجزه گر اومد گفت : کوامی ها میتوانند با هم زندگی بسازند و بچه دار شوند و مرینت و من خوشحال شدیم و استاد بزرگ رفت
هه آخ جون
مرینت گفت : تیکی و منم گفتم پلگ بعد باهم گفتیم : بیا بعد خندیدیم
من پرسیدم چگونه بچه دار میشین مرینت گفت : آره پلگ گفت : اگر هم را منو تیکی ببوسیم بچمون امکان داره خرس شود ولی هنوز نمیدانیم منو مرینت پلگ و تیکی مجبور کردیم همو ببوسند
خب🤔
و بعد پلگ و تیکی هم را بوسیدند و شکم تیکی بزرگ شد و تیکی گفت: بچمون دوقلو است 🤣
دو ماه بعد ادامه از زبان آدرین دوباره
ادامه از زبان آدرین : بعد دوماه بچه تیکی و پلگ زرافه و فیل بود بعد ما براشون معجزه گر ساختیم و تیکی گفت اسم و معجزه گر فیل با من اسم فیلوم معجزه گر دست بند دست بندشم شکل فیل باشه ها
پلگ : اسم زرافه با من اسم زاروم معجزه گرش گردنبند رنگ زرد خال های نارنجی
معجزه گر ها شون را ساختیم و فهمیدیم برای کوامی های زیر پنجاه سال هر یک ساعت یک سالشون میشه
من گفتم : مرینت خدارو شکر بچه داری چطوره « راستی پدر آدرین گفته آدرین از امروز تا یک ماه دیگر پیش مرینت باشد » ادامه از زبان مرینت :من گفتم ارباب شرارت شاید خسته شده و تعطیلات رفته
آدرین : باشه اما باید مواظب باشیم
تا قسمت بعدی منتظر باشید
چشم
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عالیه داستانات
حتما ادامه بده ❤️ 💛
ممنون چشم
چشم سپاس
پاک نه پلک
میرسند نه مرینت این تایپ ها بد تمرین چیز دنیا هستن