عشق مریکت۲

که یهو خوردم به یک آقای قد😮 بلند سرمو بردم بالا و دیدم گابریل آگرسته😱 که دستم گرفت و با خودش تند کشید منو برد😨😨 آخ دستم 😧ولم کن چی شده آخ😩 چه اتفاقی افتاده بهم بگین آی😥😥دستم سفت گرفته بود یهو برگشت و گفت چه بلایی سر پسرم اوردی😡چی منظورتون چیه من که اونو نجات دادم گابریل بهم گفتش که پس این اثر انگشت کیه من داشتم از تعجب میمردم که یهو یک چیزی گفتش که قلبم گرفت😱

از چشم گابریل:من پر مادرتو آوردم بازداشگاه😡 چی شده چرا کپت زد😕 تکون بخور خودم میکشمت😤... رسیدیم بازداشگاه برو داخل دختره ی قاتل😡 ازچشم مریت:نشسته بودم جلوی مادر و پدرم که دستبند خورده بودند😢 و بهشون گفتم که من فقط آدرینو نجات دادم 😩و مامان بابامم دلداریم میدادن که ما میدونیم مرینت از چشم تام دپن چنگ:مرینت متاسفم😥😩😧 ولی منو باید بندازن زندان متا سفم مرینت😢

ازچشم مرینت: قلبم گرفته😕 حالم بده😲 همه چی داره برام تار میشه😣 سرم داره گیچ میره 😵دارم بیهوش میشم😥 پدر نه نرو 😨پ...د...ر😢چشمامو وا کردم بهم سرم وصل بودش😱 این کیه کنارم بستریه وای این که آدرینه😨توچشام داره نگاه میکنه😌 دار میگه که سلام مرینت وای چی بگم اوه فهمیدم خدا حافظ آدرین😊چیز منظور اینه شام چیز سلام😬من تورو زخمی نکردم چرا باید این کارو بکنم تو دوست منی تو😥😥

از چشم آدرین:او من میدونم مرینت ولی😕 این کار کی میتونه باشه😯 کسب غیر از تو بهم دست نزده موقع زخمی شدنم😟 پس اون اثر انگشتای تو بوده برای نجات 😊اثر انگشت کسی که منو زخمی کرده کجاس😤 او من امروز از فکر کاگامی در اومدم 😮تو دلم گفتم درست یادمه که همین یک دقه پیش وقتی دیدمش عاشقش شدم 😏من هیچوقت انقد بهش توجه نداشتم چون اون هیچوقت انقد. بهم نزدیک نبوده هیچوقت😎

ازچشم آلیا:دخترا مرینت تو بیمارستان بستریه😨اون باادرین😱 از چشم رز:وایی چقد رمانتیک شده بریم بچه ها پیششون😍😍 ازچشم جولیکا:اوه آره چقد خوب😪 مگه آدرین فقط یم دوست نیست😏😏 ازچشم میلن:او خوبه حالاکادو براشون😓 چی ببریم گل رزیا😘😘 نمیدونم یک چیزخوب 😝 ازچشم نینو:بچه ها یک گل همه باهم میبرم تموم شد رفت 😀

از چشم آلیا:دخترا بزنین بریم سوار هیچی بشیم 😳چیه فکر کردین ماشین دارم براتون😌ازچشم نینو:بروبکس بریم سوار لامبور گینی آدرین بشیم 😍آهنگم تا ته وا کنیم😂ازچشم کلویی:چرا یک نیس که عاشق من باشه 😞خوب چرا من نمیتونم با کسی دوست باشم 😩آخ چشاتو وا کن😤 وایی نیکاه این پسره چه خوشگل😍 یهنی منظورم اینه برو نبیمت😠 چیز یعنی😨 من مغذرت خواهی از تو میخوام😱 چیز نه یعنی من متاسفممممم😣😣 حالا بکش کنا چیز من دختر بدی هستم نمیتونم خوب باشم😭😭

از چشم لوکا:وای منو ببخشین دختر خانوم😉 متاسفم عجله دارم باید برم پیش مرینت😣 فقط اینو بدونید که آدما میتونن تغییر کنن کافیه فقط بخوان😃 ازچشم کلویی:اووو حق باتوست آدما میتونن تغییر کنن😈😈😈هاهاها از چشم مرینت:آدرین من میخوام یک چیزیو بگم😣ازچشم آدرین:بگو گوش میکنم فقط خالت خوبه😕 الانه که ازگونه هات خون بیاد😮 یا خداچرا انقد قرمز شده صورتت😆 مرینت شبیه گوجه فرنگی شدی😆😆

از چشم مرینت:آدرین آ...ددد..رین ببین خوب تووو اومم😰 توو فقط برای من یک دوست نییستی😊 خوب تو خودت حدس بزن😆 ازچشم آدرین:فهمیدم من دویتت نیستم بهترین دوستتم😁 مگه نه مرینت😀 مرینت ازچشم مرینت:آخخخ دیوانه شده یکی بیاد منو بابرنکارد از اینجا ببره😐 که الان دیوانه میشم😑ازچشم آدرین:چت شده مرینت های درست نگفتم 😕چراداد میزنی کجا میخوای بری 😧میخوای بهترین دوستتو تنها بزاری😣 ازچشم مرینت:نه معلومه که نه فقط بیان منو ببرن😑

از چشم آلیا:رسیدیم بچه ها 😧بریم داخل مرینت چرا دارن با برانکارد جابه جات میکنن😮 ازچشم مرینت:هیچی فقط دارم ازدست آدرین دیوونه میشم😐خوب راستش آقای گابریل میخواد ببینتم😣 نمیدونم چرا ولی خیلی میترسم😧 امیدوارم از دفعه پیش بدتر نباشه🙇 داشتم میرفتم رسیدم بهش وایی اونا چین تو دستاش گوشواره من و انگشتر کت نه نههههه 😱😱😭😭ازچشم گابریل:تو پسر منو زخمی کردی و پاداشش هم این بود که پدرت بیفته زندان😏خوب میتونی اونو آزاد کنی😈 ولی باید بهایش روهم بپردازی😼

خوب بهاشم اینه که این جواهراتو بدی به من قبوله ازچشم مرینت:😶😶😶😶😶باشه ...ق...ب...و...ل...ه فقط میشه منو برای آخرین بار باجواهراتم تنهام بزاری 😢قبول کردش و رفت منم انگشتر و گوشواره های تقلبیو با اون اصلی ها عوض کردم😈 و گذاشتم زی تشک تختم آخه جیب نداشتم😂 وقای گابریل کارم تموم شد ☺ازچشم گابربل:پدر مادرت آزادشدن که برن من هم پول دواهاتو😃 دادم فردا مرخصی ازچشم مرینت:آخیش سوار ویلچر شدم 😂و رفتم جوهراتم برداشتم داشتم میرفتم که یهو یکی اومد توی اتاق...😨