𝕓𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕞𝕠𝕠𝕟 p6

ی‌چیزی فهمیدم داره سگم میکنه امدید همین فیکو اصکی رفتید؟اونم تو تستچی؟چ خبرتونع

تهیونگ_سویون+کوک× ×اما هیچ‌وقت‌نباید‌سطح بینایی و قدرتتو ب کسی‌جز ما بگی هرموقع چیزی حس کردی حتما ب من با تهیونگ بگو‌چون ب جونت بستگی‌داره ویو‌تهیونگ:قشنگ معلوم‌بود گیج شده برای همین ب کوک علامت دادم از پشت سویونو حول دادم و گفتم_خب دیگ‌ما میریم سر تمرینمون...بردمش توی اتاق و‌نشوندمش_الان باید با خون کنار بیایی+من خون چیو دقیقا باید بخورم_حیون و انسان البتع هرکدومو ک دوس داشتی+هیچ کدومشونو دوس ندارم تو نمیتونی درک‌کنی چون از اول خون اشام بودی من انسان بودم اگ‌یکم‌غذام خام بود روانی‌می‌شدم بعد الان خون بخورم_کی گفته من درکت نمی کنم درسته از اول خون اشام‌بودم‌ولی غذا می‌خوردم چون بقیه خون اشام باید بدنش تقویت بشه و بتونه تغییرو‌بپذیرع حالا بگذریم این خون انسان و این حیونهه برای انسان روشن تر و حیون تیره تره حالا ی کمشو‌مزه کن

ویو‌سویون:چشام بستم و یکم‌خون انسان و خوردم با تعجب چشامو باز کردم+چچچچ خوشمزسسسسس_گفتم ک حالا حیون+اینو زیاد دوس ندارم_منم ولی مزه کن... باز چشامو بستم‌و‌خوردم اما حالم بد شد و بالا اوردم+این چ‌کوفتی بودددد_عوم اره‌میدونم خیلی بدمزس+خبببب خونمون ک‌جوره امتحان بعدی چیه_می بینم خوشت امده+چ‌جورم چون از انسان بودن بهتره_اشتباه میکنی ماعم سختیایی خودمونو داریم امتحان‌مخفی شدنه خیلیم سخته+اسونه_میگم سخته بچه+اسونه بابایی×میشه بزارید من ی ثانیه ارامش داشته باشمممم ب خدا قدرتتونو می‌گیریم پرتتون میکنم بیروناااا[ی چیزی هس ک اینا خوردن و‌باعث میشه مث‌ی ادم عادی‌تو روز زیر نور خورشید برن بیرون]

_+غلط کردیم[باهم گفتن]×میبینم‌تو این چیزا خیلی باهم جوریداااا_+اشتباه میکنی+ویممیمینقنق میشه انقد حرف من و تکرار نکنی_یاااا تو داری حرف من و تکرار میکنی×بسهههههه جف پا میام تو حلقتوناااااا_کوک داری مث پیرزنا نق میزنی فقطط+دقیقا موافقم×سویونننننن+من میرم تا بتونی با کوک تنها باشی حیحی_من برای تو یکی‌دارم می بینمت دیگ باشه باشه برو بهت مخفی شدنم یاد نمیدم+باشه بابا بیا بریم....سویون دستمو‌کشید و بردتم ب سالن خب یادم بده_اینجا نمیشه بیا ویو سویون:بردتم سمت ی اتاقی ک هیچی جز ی پتو و بالشت و‌تشک نبود یعنی چی.....