تهیونگ_سویون+کوک×پادشاه&
ویو سویون:×خدای تو تهیونگه...یعنی چی اون برای من فقط ی دوسته شاید داره شوخیمیکنه+شوخیمیکنیدیگ؟×نه خیلیم جدیم...احساس کردم دنیا رو سرم خراب شد همه چیودوتا می دیدم ودیگ هیچی نفهمیدم دوباره وارد ی بُعد دیگشدم او.اون من بودم فرشته ای ک داشت بالهاش چیده میشد ا.امکان نداره&پارک سویون بخاطر اینک تو معشوقه شیطانی قدرت الهه فرشتگان ازت گرفته میشه و ب زمین تبعید میشی اما بخاطر همه خدمت هایی ک ب پادشاهت کردی قدرت فرشته قاتل بهت داده میشه[اینجا پادشاهه میدونه سویونم عاشق شیطانه برای همین این قدرتو بهش میده] و وقتی خداتو پیدا کردی قدرتتوهم پیدا میکنی و همه این اتفاقات یادت میوفته[یعنی الان حافظشوپاک میکنه]....بعد چکُششو کوبید رو میز...ی دود سیاه و قرمزی و دور فرشتهه جم شد[فرشته خودشه]بالا بردش دودا دورش میچرخیدن اما یهو
بعدییییییی
لطفاااااااا بزار پارت بعدی رو
سی و خورده ای کامت گذاشتیم دیگه بزار پارت بعد رو
پارت بعددددد شرطا (شرتا؟) اجرا شدههه
۹
۱۰
۱۱
۱۳
۱
لطفا بعدییییی