7 اسلاید صحیح/غلط توسط: raha انتشار: 2 سال پیش 364 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
❤اول لایک کن❤
بلر - خانوم اقا آدرین شب میان اخه من فسنجون گذاشتم ایشون دوست ندارن اگه میان براشون یه چیز دیگه درست کنم!
امیلی جون- نه عزیزم آدرین با دوستاش رفته لیون!
یه دفعه شیر پرید تو حلقم! امیلی جونم نامردی نکرد همچین زد پشتم که تمام امواتمو یه جا با هم دیدم!
امیلی جون - بهتری؟
مرینت- ب ... بله ...
امیلی جون- ترسیدم دختر چرا یه دفعه اینجوری شدی؟
خودم نمیدونم! ولی وقتی شنیدم آدرین رفته لیون نمیدونم چرا هل شدم!
مرینت- هیچی شیر یدفعه پرید تو گلوم!
ای آدرینه نامرد بذار برگردی اگه محل سگ که هیچی گاوه بهت دادم مرینت نیستم
صبح با صدای خروس مروس که اینجا نداره با صدای گوشی مزاحمم پریدم از خواب!
انقدر خوابم میومد که فقط جواب دادم:هوم!
نیوشا-هوم چیه بی تربیت!
مرینت- نیوشا تویی؟
نیوشا- ن پ عمته!
مرینت- این چه موقعه ی زنگ زدنه اخه گلابی! اونجا شما الآن وقته عشقو حالتونه اینجا ادما هنوز لالا دارن! بفهم اینو
نیوشا- خب حالا! بجای تشکرته که بجای تو من بهت زنگ زدم!
مرینت- من نخوام تو به من لطف کنی کدوم انسانه متشخصو باید ببینم هان؟
نیوشا- هنوزم بی عصابیا! حالا چه خبر شنیدم میخوای بری مارسی!
خندید ...
نیوشا- حالا جدی میخوای بری؟
مرینت- نه بابا شوخی کردم دور هم بخندیم!واقعا فکر میکنی من با تو شوخی دارم؟
نیوشا- پس میخوای راست راستکی بری! امیدوارم بهت خوش بگذره خانومی کیفشو ببر!
مرینت- من از کیفش خوشم نمیاد ترجیح میدم کفششو ببرم!
نیوشا- نمکدون مامانت میخواد باهات حرف بزنه گوشی از من بای!
خلاصش با مامان و بابامم چند کلمه ای حرف زدم! البته تموم مکلامه ی منو مامانم نصیحت بود و جواب منم یه کلمه: باشه!
انقدر گفتم باشه اخراش دهنم کف کرد گفتم آشه!
جاتون خالی تا ظهر خوابیدم خدا رو شکر خبری از امیلی جون نشد که بپره وسط خوابم!
باید حسابی لالا میکردم که تو مسافرت مثل خرس قطبی نخوابم!
***
اخ اخ کمرم گرفته! خوبه رو تخت میخوابم انقدر بدن درد دارم! به زور از تخت جدا شدم!
اخیش الآن حالم خیلی خوبه! باید چمدونمو ببندم! دیگه تحمل ندارم میخوام از این خونه برم!
خسته شدم! صبر منم یه حدی داره! اره من میرم ... میرم تا همه بفهمن اونی که بود و حالا میخواد بره کی بود!
شوخی کردم بابا دارم خرت و پرتامو واسه مسافرت اماده میکنم!( کلا ادمه مریضیم من میدونم!)
همینجوری داشتم کار میکردم که صدا های اشنایی به گوشم خورد (بیاید با هم فوضولی کنیم!)
آدرین - بلر یه سری لباسم تو اون ساکه که باید شسته شه!
بلر- چشم اقا آدرین!
آدرین- امیلی خونست؟
بلر- نه رفتن بیرون!
آدرین- اوکی!
دیگه صدایی نمیاد غلط نکنم رفت تو اتاقش! بیشعور حتی نپرسید من خونم یا نه؟
اصلا بپرسه که چی؟ منم که با خودم درگیر بیخیال!
تقریبا دو سه ساعتی تو اتاقم وسایل جمع میکردم! یکمم اتاقو جمع و جور کردم بعد از اونم یکم اهنگ گوش دادم! یادم افتاد الآن باب اسفنجی میده واسه همین از اتاق پریدم بیرونو رو کاناپه نشستمو زدم پرشین تون! یعنی انگشتای پاتون بهم گره بخوره بخواید پشت سرم حرف بزنید!
عادت داشتم اهنگشو میخوندم!
اماده اید بچه ها؟
مرینت- بله ناخدا!
نشنیدم صداتونو!
مرینت- بله ناخدا!
میاد پیشتون با خوشحالی!
مرینت- باب اسفنجی!
سخت مشغول دیدن بودم که خرمگس معرکه پرید وسط:
آدرین- کوچولو کارتون میبینی؟
جواب ندادم! که یهو خودشو شوت کرد رو کاناپه کنار من ... ماشاالله وزنش از بس زیاده من برای چند لحظه رفتم هوا!
آدرین- نمیخوای سلام کنی؟
جواب ندادم!
آدرین- زبونتو کی خورده؟
جواب ندادم!
آدرین- الآن این یعنی قهری؟
خودتون میدونید دیگه چی ندادم!
آدرین- دلیل؟
بازم ندادم! منظورم جوابه! ایندفعه با دستش تمام موهامو بهم ریخت! ای تو روحت بشر گند زدی به استایلم!
آدرین- چی شده فسقلی؟
لعنت به ادم مزاحم!
مرینت- میشه ساکت شی دارم کارتون میبینم!
آدرین- تا وقتی نفهمم چرا دلخوری نمیذارم!
اوخی!
کنترل برداشتو تی وی رو خاموش کرد!
مرینت- ا ... چرا خاموش کردی؟
آدرین- خب بگو
مرینت- چی بگم؟ تلویزیونو روشن کن!
خواستم کنترلو ازش بگیرم که قایمش کرد!
آدرین- چرا خانوم کوچولو جواب منو نمیده؟
مرینت- چون دوست نداره ، چون از تو بدش میاد ، چون تو خیلی ...
عصبی شد و گفت:خیلی چی؟
مرینت- خیلی بدی!
یکم اروم شد دستشو کشید تو موهاش!گلابی فکر کرده منم مثل خودش بی ادبم
آدرین- من که نفهمیدم تو چه مرگته!
مرینت- این که من چه مرگمه اصلا به تو مربوط نیست شما به عشق و حال خودت برس!
خواستم از جام بلند شم که با یه حرکت شوتم کرد رو کاناپه و عصبی پرسید:منظورت چیه؟
چیزی نگفتم که یه دفعه بعد از چند لحظه زد زیر خنده! خداوندا اجزانه ازت میخوام مریضا رو شفا بدی!
یه ذره که مثل دیوونه ها خندید بعدش دوباره خودش گفت: تو به خاطر این که من با دوستام رفتم لیون ناراحتی اره؟
هیچی نگفتم ... دوباره با دست موهامو بهم ریخت که عصبی گفتم:نکن! ...
از جام بلند شدم که دوباره دستمو کشید اینبار بجای اینکه بیوفتم رو مبل افتادم تو بغلش!
تو همون شرایط زل زد و تو چشمامو اروم گفت:اگه نبرمت بخاطر این بود که ما همه پسر بودیم! بهت گفته بودم من رو دوست دخترم حساسم!
بینیمو کشید و گفت: حالا هم دیگه اخم نکن زشت میشی
حلوای من ( مدل جدید هی وای من!) اصلا تو حال خودم نبودم! یه دفعه به خودم اومدم انگار تازه فهمیدم که بعله! سریع پریدم از بغلش بیرون و دویدم سمت اتاقم!
قلبم داشت مثل موتور خونه کار میکرد! خدایا این پسر چرا انقدر عجیبه! چرا هر وقت بهش نزدیکم لال میشم! چرا نمیتونم سرش داد بزنم! چرا هیچ اختیاری از خودم ندارم! واقعا من مرینتم؟
***
دلم میخواست یکم از این خونه برم بیرون! عادت نداشتم همش تو خونه بشینم!
لباسامو عوض کردمو مثل شتر از اتاق پریدم بیرون!
مرینت- امیلی جون ، امیلی جون!
امیلی جون از اشپزخونه پرید بیرون و سراسیمه گفت: اتفاقی افتاده عزیزم؟
مرینت- نه ... نه فقط من دارم میرم بیرون یکم حوصلم سر رفته! خواستم بهتون خبر بدم!
امیلی جون لبخند زد و گفت: از دست تو ترسیدم دختر! باشه اگه میخوای بری برو ولی آدرینو صدا کن باهات بیاد!
مرینت- نه لازم نیست خودم میرم!
امیلی جون- تو این زمونه نمیشه دخترو تنها فرستاد جایی تو که امانتم هستی! برو آدرین بگو میبرتت! برو ...
ای بابا! کی حال داره با آدری کل کل کنه! تازه بعد اون قضیه ( همون قضیه دیگه!)یه نمه ازش خجالت میکشم! چیزی که تو عمرم هیچ وقت نکشیدم!
به سمت اتاق آدری رفتم! حالا چی میشه؟
در زدم ... جواب نداد! برای بار دوم زدم بازم جواب نداد برای باز سوم میزنم اقا آدری وکیلم!
نه مثل اینکه قصد ادامه تحصیل دارن!
مرینت- آدرین؟خبرت کجایی پسر؟
با لگد زدم به در و گفتم: هو با توام گلابی!
نکنه خودکشی کرده! حلوای من! خجالت مجالت و گذاشتم کنارو در باز کردم!
اوه مای گاد! ددم وای! این که خوابه بلوزم که تنش نیست! چشاتو درویش کن مرینت! پس فردا باید جواب بدی دختر!
اخه نمیشه خدایی هیکلو نگا! مثل بچه ها هم لالا کرده!
رفتم کنار تختش و اروم صداش زدم:الو گلابی؟ با توام شلغم!
نه مثل اینکه واقعا رفته اون دنیا! به اطرافم نگاه کردم اتاقش به سبک اسپرت چیده شده بود یه عکس دختر کشم از خودش به رنگ سفید و سیاه ، بزرگ بالای تختش زده بود! خود شیفته!
یه دسته تنیس از دور و اطراف پیدا کردمو زدم به بازوش!
مرینت- آدری بلند شو دیگه!
مرینت- هی با توام چرا خبرت بیدار نمیشی؟
حرصم در اومدو جیغ کشیدم!
مرینت- مگه با تو نیستم!
یه دفعه مثل فنر پرید از جا! اول با تعجب نگام کرد و بعد عصبی بهم گفت: این چه طرز بیدار کردنه اخه؟
مرینت- چیکار کنم تو شبیه خرس میخوابی!
با دست موهاشو بهم ریختو پوفی کرد! بعد از چند لحظه بهم نگاه کردو با تعجب پرسید: چرا لباس پوشیدی کجا به سلامتی؟
مرینت- میخوام برم گردش!
آدرین- شما خیلی بی جا میکنی!
بچه پررو نگا!
مرینت- مگه تو با دوستات میری عشق و حال من جرعت دارم چیزی بگم!
یه دفعه از جاش بلند شدو رو به رو واستاد!
آدرین- صبح بهت گفتم بازم بهت میگم اگه نبردمت به خاطر این بود که ما همه پسر بودیم میگیری یا نه؟
ازش فاصله گرفتمو گفتم: شوخی کردم بابا اومدم بهت بگم حاضر شو منو ببر بیرون حوصلم سر رفته!
لبخند دختر کشی زد و گفت: اوکی حاضر میشم میام بریم!
فقط لبخند زدمو از اتاق اومدم بیرون!
رفتم تو پذیرایی و افتادم رو کاناپه داشتم فکر میکردم که یه دفعه امیلی جون پا به رهنه پرید تو افکارم
امیلی جون- به آدرین گفتی عزیزم؟
مثل ادم نشستمو گفتم:بله گفتم داره اماده میشه!
لبخند زدو سرشو تکون داد!
یه چند دقیقه ای الافه این گلابی شدم تا بالاخره تشریفشونو اوردن! تیپش عالیه بود درست مثل همیشه اسپرتو پسرونه بوی عطرش که باز داشت منگم میکرد!
آدرین- بریم
با هم از خونه خارج شدیم!
حلوای من! این دفعه باید با این بی ام و بریم! دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم!
مرینت- میشه بگی کار تو چیه؟
نیشخند زدو همونجور که از کنارم رد میشد گفت: نگو که نمیدونی من نمایشگاه ماشین دارم!
مرینت- واقعا؟
نشستیم تو ماشین که دوباره ادامه دادم!
مرینت- پس تو دانشگاه نرفتی؟
خندید و گفت: کی گفته؟
مرینت- خب وقتی نمایشگاه داری نشون میده که اهل درس نبودی!
آدرین- یعنی هر کس نمایشگاه داره دانشگاه نرفته؟
مرینت- به نظر من که اینجوریه!
ماشینو روشن کردو یه سی دی داخل دستگاه گذاشت و گفت: پس باید بگم سخت در اشتباهی این بی اف شما مدرک داره اونم مهندسی!
نگام کردو گفت: مهندسی صنایع!
و با شدت ماشین راه انداخت!
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
36 لایک
به تريلر رمانم سر بزنيد❤️
پين شم
تروخدا لطفا پارت بعد
عرررررررررررررررر عالی
خیلی داستانت خوبهههههههههههه
میشه به داستانای منم سر بزنی؟
اوکیه😄👍🏻
ای خداااااا تو پارت جدید بزار من خودم بررسی میکنم
😄🙄😐
۱۳ را زود بزار
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
عالی تلوخدا زود بعدی
خاهش می کنم تمنا می کنم پارت بعدی رو زود بزار تو خیلی دیر به دیر می زاری
بخدا نزدیک به سه روز تو بررسی بود 😐
لطفاااا امروز پارت ۱۳ رو بزار
عالیییییییی بود پارت بعدی لطفا
عاشقتم پارت بعد محشری
چشم چشم شرایط اوکی بود میزارم فقط امیدوارم مثل قبلا زود منتشر شه
دیگه داری مبالغه به کار میبریا محشره از شماست 🌹
ممنونم