6 اسلاید صحیح/غلط توسط: هندسام۲😎 انتشار: 2 سال پیش 237 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر قشنگم قربون چشمای ماهت تروخدا پخش کن ازت خواهش میکنم🥲
اول از همه من بعد از یک عمل جراحی سالم در رفتم و الان بعد از مدت ها خوب شدم و اومدم سراغ داستان نوشتن پس امید وارم خوشتون بیاد🤗😁
خوب اول یه توضیح کامل : قرار توی این داستان همه جور اتفاق بیوفته از جمله اتفاق های ماورایی و کمدی و خانوادگی و به شدت پاره کننده برای آرمیا باشه پس امید وارم از سبک این داستان عجیب خوشتون بیاد و اینکه اول دخترا معرفی کنم ( مارال "لیدر گروه دارک استار هستش و سنش ۲۰، آیدا : دیونه ترین کار ها رو میکنه مثلا سختترین چالش ها مثل خوردن خوردن سوسک زنده یا حتی رفتن به قبر^س^تون چیز های دیگه قرار خودش تعریف کنه و سنش۱۷، یلدا : پوکر فیس ترین و منطقی ترین عضو ولی گاهی با آیدا شوخی میکنه اذیتش میکنه سنش ۱۹، عسل : مثل اسمش شیرین اما بحث درس که بشه از اون خرخوناس اما مهربون سنش۱۸، شیدا: کرم ریز ترین و باهوش ترین عضو سنش ۱۹، پینکی : پینکی مثل اسمش صورتی و دارای شخصیت کیوتی هست این بشر اما بحث چالش باعث تغییر در رفتار ایشون می شود سنش ۱۵ کوچیک ترین عضو ( پسرا به حضور گلتون روشن هستن و نیاز نیست معرفی کنم پس بزارید یکم دلستان توضیح بدم دخترا یک گروه ترکیه ای تازه وارد هستن البته این گروه دو عضو ایرانی دارد که در قسمت های آینده میفهمید و اینکه چون کشور کره جنوبی با ترکیه احد دوستی بستند تصمیم گرفتن خواننده های محبوب کشورشون رو بفرستند اونجا و خواننده ها اونجا فعالیت داشته باشند که از کشور کره آیو و از کشور ترکیه گروه دخترا وارد صنعت کیپاپ میشه خوب حالا برید صفحه بعد
خوب خوب قرار دخترا های گلم رو ببنید 😋 از اونجایی که عکس دختر واقعی زیاد حال نمیده گفتم انیمه ای باشه خوبه😐
آیدا : اییییی پام بابا این چه عادتی هر وقت میرم رو صحنه تا باهم یه اجرا داشته باشیم یکی میاد منو میزنه به خدا گناه دارم. پینکی : یلدا زدی پای بدبخت و ترکوندی خواهر یلدا : میخواست روم آب نریزه تا بیا بزنمش. مارال :😂 هعییی خوب شما هستید وگرنه نمیدونستم الان باید به کی میخندیدم. عسل: برو خدارو شکر دیگه بیبن خودت گفتی چقدر خوبیم. مارال: خوب بسه دیگه دخترا گوش کنید همون طور که میدونید امشب باید چمدون هامون رو کامل ببندیم شاید تا ۲ سال موندیم کره پس همه چیز تون بردارید و اینکه شاید اونجا با یه گروه قاطی شیم که امیدوارم نشیم ولی به هر حال واسه صبح ساعت ۶ جلوی در پارکینگ می بینمتون. آیدا : همین مونده بود من ساعت ۶ بلند شم آخه لامصب من تا ساعت ۱۱ عین خرس می خوابم بعد بلند میشم دوساعت میرم اون ور بعد میام این ور بعد غذا کوفت میکنم نمیشه که یهو شکم بیچارمو از خواب نازش بلند کنم. مارال :یادم باشه تو رو بندازم بیرون از هواپیما. عسل :مارال چه گناهی کردی که آیدا اومد سر راهت. مارال: گناهم این بود که با تو دوست شدم حالا هم همتون برید سر عمارت هرکس جداگونه چون حال جنگ و دعوا ندارم. فردا می بینمتون
فردا صبح ساعت ۶:۴۵" پینکی : آیداااااااا ترو خدا زود باش دیر کنی مارال منو می&کشه آیدا: اومدم بابا آنقدر غر میزنه. پینکی : یاجد قوم بنی هشمت چند تا چمدون میبری آیدا : ۴ تا مگه اشکال داره. پینکی :نه فقط خودت اون چهارتا غول مشنگ بیارم با اجازه. آیدا: پینکی تروخدا بیا کمک خواهش میکنم بیا پینکی : خدا نگم چیکارت کنه بیا بچه بیا بریم. آیدا: والا من از تو بزرگ ترم ها😐. پینکی از نظر عقل هم از من بزرگ تری. آیدا: عا نمد عه وایسا اون مارال نیست. مارال :سلام دخترا فقط این همه چمدون کجا میارید. آیدا:مال منه مگه نگفتی هرچی نیاز داریم برداریم خوب منم برداشتم . مارال : چه قدر زیبا خوب فعلا برید تو منم به خلبان بگم یه عالمه از خوراکی هاشو در اختیار ما قرار بده چون ظاهر قرار به دست آیدا از بین بریم. آیدا: به من چه هر وقت زود بیدار می شم از دنده چپ بلند میشم 😐 عه . پینکی : ماشالله. آیدا:بله
یلدا : بیاین دیگه. مارال :اومدیم بیا این چمدون ها رو بزار اون پشت. یلدا: خوب باشه شما بشینید تا منم بیام راه بیوفتیم. آیدا : خوب پس من رفتم در دنیا خواب با اجازه. *۴ ساعت بعد کره جنوبی* آیدا: میگم بچه ها کجاییم. پینکی : ماشالله خانم انقدر قشنگ خواب بودی که الان رسیدیم 😂. مرال : هی دخترا حواستون باشه اینجا مثل انسان رفتار می کنید فهمیدید؟ یعنی حق ندارید اونجا که باهم دعوا های سنگین داشتیم اینجا هم داشته باشیم و اینکه حواستون باشه مثل یه دختر رفتار کنید خواهشا مثل اون دختر آتیشی درون تون رفتار نکنید و اینکه امکان داره ما تو جشنواره ملون هم حضور داشته باشیم پس باید خوب تمرین کنیم متوجه شدین ؟. پینکی : آره اما کی تمیرین میکنیم. مارال: ساعت ۳ شب. آیدا: جان ؟ آخه کی میاد توی اون زمان دنس تمرین کنه؟. مارال: با توجه به انرژی که همتون ساعت های شب دارید گفتم. یلدا: منطقی بود. خوب دختر از الان از کلمه های خوب استفاده می کنید گفته باشم هر کس هم از کلمه بد استفاده کرد تنبیه میشه. پینکی:😐 خوب از الان مارال با ما رفتارش عوض شد. مارال:آره ازتون انتظار دارم ها فهمیدید ؟ . همه باهم : آره. خوبه حالا بیان بریم. آید: عه بچه کره ای ها چه خوشگلن یا خدا انقدر آدم واسه ما صف کشیدن بابا به قرآن یه خواننده ساده هستیم خیلی زیبا و عجیبه 😶🌫️. اززبان نویسنده : دختر ها شب ساعت ۸ به کره رسیدن و بعد از فرودگاه رفتن به سمت عمارت جدیدی که کمپانی تی ام اینترنشنال براشون گرفته بود. و صبح برای همه چیز خودشون آماده کردن و آیسان بد بخت هم داشت همه کار ها رو چک می کرد و برای هر کاری زمان مشخصی معین کرد و اما ماجرای قسمت بعد ^_^ دیدار دخترا ها با گروهی که قرار با هاشون کار کنن حدس میزنید این گروه چه گروهی هستش؟
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
خیلی خنده دار بود😂میشه به تست های من سر بزنید؟
وای جررررررر😂😂😂😂😂😂😂😂😂
ای دلم اییییییی😂😂😂
خیلی خوبهههههههههههههه😂😂😂
چج:بی تی اس؟
زیبا❤️🩹
فالویی بک بده