انتقام عاشقانه 13

یه نظرسنجی گذاشتم لطفا جواب بدید 😐🤌🏻

در اتاق گابریل از زبان خود گابریل 👈🏻 مرینت دوپن چنگ درسته ؟ مرینت: همینجوری با نفرت نگاش میکردم گفتم بله گابریل : ببین برای هر کاری که اومدی اینجا همین الان باید تمومش کنی وگرنه مثل پدرت ید میبینی ! مرینت : پس بلاخره فهمیدی من چیکاره هستم ! آدمی که هیچی واسه از دست دادن نداره رو تهدید نکن اگراست . تو‌ پدر منو کُ.ش.تی تو اونو ازم‌ گرفتی تو خانواده مو ازم گرفتی گابریل: اون موقع که پول زیاد می‌گرفت باید فکر اینجاشم میکرد مرینت: باشه حرف تو درست ولی چرا مرگ!!!!! میتونستی اونو بندازی زندان!! گابریل: شرط من برای پول قرض دادن همینه ! تا سر موقعش اگر برگردوند که هیچ ولی اگر برگردوند تقاصشو با جونش پس میده ! مرینت: خب پس من اینجام که جلوتو بگیرم ! گابریل : تو کارتو ادامه نمیدی وگرنه کشته خواهی شد ! مرینت: تو این کارو نمیکنی ! یعنی نمیتونی بکنی ! گابریل: چرا اونوقت مرینت : چون پسر عزیزت تنها وارثتو نابود خواهی کرد ! اونم نه به دست من ! به دست نیروی عشق!

مرینت : اینو گفتم و از اتاق اومدم بیرون از الان به بعد تنها حافظ جان من ادرینه ! باید کنار اون باشم . .......... ( صبح ) ادرین : مرینت ؟ مرینت : بله آدرین: امشب تو حیاط امارت یه مهمونی میخوام بگیرم فقط هم دوستا و هم سن سال های خودم هستن میخوام دوباره به عنوان نام#زدم کنارم باشی مرینت : از اونجایی که تنها حافظ جان من الان آدرین بود قبول کردم آدرین: امروز نمیخواد کار کنی برو و برای مراسم اماده شو مرینت : باشه

(کشش نمیدم دیگه هم مرینن هم ادرین اماده شدن برای مهمونی عکس لباساشون هم میذارم عکس اسلاید ۴ لباس مرینت اسلاید ۵ لباس ادرین . این اسلاید زیاده به جبران اسلاید ۴ ) مرینت : شب شده بود منم اماده بودم مهمون ها هم اومده بودن آدرین اومد در اتاقم که مثلا باهم بریم پیش مهمونا در زد منم رفتم درو باز کردم‌ یهو چشاش چهارتا شد محوم شده بود البته خودمم محو خودم شدم چه برسه به این ب.د.ب.خ.ت ( خودشیفته 😒) از حق نگذریم اونم واقعا خوش تیپ شده بود با بوی ادکلن تلخش و موها و رنگ چشم هایی که بهم میومدن ! ( بل مرینت خانمم کم کم داره از دس میره مرینت: نه من اینجام ! بنده : تو دیگه از کجا پیدات شد ؟ برو سر نقشت 😠 مرینت: به تو‌ چ 😐 بنده : الان که از صفحه روزگار حذفت کردم‌ میفهمی مرینت : غ.ل.ط کردم 😶 بنده : 😅 ) مرینت : نگاهمو ازش گرفتم و با هم رفتم پایین همه در حال رقص با اهنگ بیس دار و رقص نور بودن ! منم رفتم پیش میز خوردنی ها و کیک شکلاتی با قهوه برداشتم خوردم که آدرین: همه چیز محیا بود می‌خواستم یه رقص دو نفره تک با مرینت داشته باشم به دی‌ جی اشاره کردم که اهنگ مخصوص رقص مارو اماده کنه خودمم رفتم بالا میخواستم حرفی بزنم پشت میکروفن گفتم امشب دلم میخواد یه رقص تان#گو با نام#زدم تک و تنها با هم داشته باشیم بعدش هم برنامه های خفنی براتون دارم لطفا من و نام#زدمو تو این رقص همراهی کنید مرینت : نکنه این منو میگفت ؟؟!! کی شدم نام#زدش !!!!😠😠 این دیگه مثل اینکه واقعا جدی‌ گرفته قضیه رو اومد سمتم دستشو گرفت جلوم نگاهی به اطرافم کردم دیدم همه دارن به من نگاه میکنن دستشو گرفتم و با هم رق#صیدیم من از پشت شونه ادرین رو با یک دستم گرفتم دست اون یکیم هم تو دستش بود اونم سرشو گذاشته بود رو شونم . بعد حالتمون عوض شد تو این حالت صورتامون خیلی بهم نزدیک بود جوری که نفسامون به هم می‌خورد اون چشمش رو به ل#بم دوخته بود فهمیدم منظورش چیه و‌ چی میخواد . میخواد از اسن جمع سواستفاده کنه و منو ....... . ولی این یکیو نمیذارم . آدرین منو یه‌ کوچولو رو‌ دستش خم کرد همونجوری که روی دست ادرین بودم چشمم به پنجره امارت افتاد گابریل بالا بود و‌ داشت مارو دید میزد ادرینم داشت برای...... سرشو میاورد جلو . حالا که اون اونجاعه منم نقشم عوض شد و برای.......ادرین از خودم تم#ایل نشون دادم اونم منو ......... کل جمع برای ما دست زدن .......

‌.............

.................