دختر خاله شگفت انگیز ۹

خب بچه ها چطورید بچه ها خدایی فعالیت ببینید اونوقت یه لایک کامنت نمی زارید

کوک ویو که موقع ناهار شد اعضا سفره رو چیده بودند گفتم من میرم یورا بیدار کنم اعضا گفتن باشه آروم وارد اتاق یورا شدم دیدم چقدر کیوت خوابیده این بشر رفتم رو تخت نشستم گفتم یورا بلند شو موقع ناهاره دیدم تکون خورد ولی بلند نشد آروم بغلش کردم گفتم یورا بدو بلند شو بریم غذا بخوریم ناهار رامن ها دیدم چشاشو آروم داره باز میکنه با دیدن صورت من گفت تو اینجا چیکار می کنی گفتم امدم صدات کنم بریم ناهار نشست گفت ناهار چیه گفتم رامن جین پز😂😂 اونم خنده ای کرد گفت باشه تو برو من الان میام دوباره بغلش کردم گفتم زود بیای هااا گفت باشه دیگه بعد از اتاق رفتم بیرون

یورا ویو کوک از اتاق رفت بیرون بلند شدم رفتن لباسم عوض کردم موهام شونه کردم بالن لبم زدم امدم گفتم سلام اعضا گفتن سلام بعدش رفتم سر سفره همینجور که داشتم غذارو می خوردم که نامجون حرف زد گفت راستی بچه ها فردا شب مهمونی رئیس جمهور که یهو غذا تو گلوم گیر کرد کوک گفت یورا حالت خوبه تهیونگ بلند شد برام آب آورد گفت آب بخور لیوان آب گرفتم خوردم آخيش وپس مهمونی که جرمی گفت دعوتم اینه کوک گفت پس فردا شب اونجاییم نامجون گفت اره فقط یورا رو چیکار کنیم من گفتم نگران نباشید من به اون مهمونی دعوتم جرمی دعوتم کرده نامجون یه نفس عمیقی کشید گفت پس خوبه فردا شب همه ی تیپ خوشگل بزنید هااا اعضا گفتن باشه

فلش بک شب شد اعضا گفتن که میرن کمپانی منم گفتم که باهاشون برم وارد کمپانی شدم خیلی بزرگ بود اعضا رفتن تو دفتر رئیس شون منم دیدم خلوته کسی نیست موبایلم در اوردم هنزفریم گذاشتم اهنگ مورد علاقه ام گذاشتم شروع کردن بخوندن چون آهنگم با پیانو زده میشه رفتم کنا پیاونویی که کنار سالن بود نشستم شروع کردم به زدن خوندن .....

کوک ویو داشتیم با پی دی نیم حرف می زدیم که احساس کردم یکی داره می خونه ۱داش خیلی قشنگ بود انگار از بهشت انده بود که پی دی نیم وسط حرف زدن گفت این صدا یه چیه خیلی قشنگه و از دفتر رفت بیرون ما هم پشتش رفتیم با چیز که دیدم واقعا اعضا تعجب کرده بودن من هم همینطور اون یورا بود پشت پیانو که داشت می خوند موقعی که خوندنش تموم شد هنزفیریش دارورد مارو دید

یورا ویو خوندنم تموم شد روم کردم اینور که اعضا رو با یه مرد دیدم که قیافش خیلی مهربون می زد گفتم ببخشید صدام خیلی بده باعث شدم که شما ها به کارتون نرسید ببخشد که یهو مرد گفت تو صدات بهشتی باعث شدی که لذت رو به ما بخشیدی تو باید عضو گروه بی تی اس شی با خونسردی گفتم ممنونم ولی دوست ندارم که خواننده شم معروفیت زیاد اذیتم می کنه که شوگا گفت یورا من معمولا خیلی سخت گیرم سر صدا ولی صدای تو واقعا خوبه حتا پیانو زدنت واقعا باید بیای عضو بی تی اس شی گفتم آخه که مرد گفت آخه نداره قول میدم زیاد بهت سخت نگیرم باشه که گفتم آخه من ۱۳ سالمه که گفت اشکال نداره الان پایین تر از تو میان کارآموز میسن دیدم فایده نداره پس باشه گفتم بابام همیشه می گفت استعدادش دارم برای سرگرمی هم خ به حوصله ام سر نمیره مرد گفت الان برگه ای که باید امضا کنی میارم بعد رفت تو دفترش کوک سریع هیجان زده شد گفت باور نمیشه که تو هم داری ایدل میشی نامجون گفت از این به بعد با ید جوری تنظیم کنیم که به مدرسه درست هم مشکلی وارد نشه مرده امد کاغذ کامل خوندم مشکلی نداشت امضا کردم مرده گفت از این به بعد تو عضو قانونی بی تی اس هستی راستی اسمت چیه گفتم کیم یورا می تونی من یورا صدا کنی بعد از کمپانی رفتیم بیرون.

خب برای این پارت بسه :)