من و شوگا

خوب یه داستان بود من و شوگا دختره پرو بود اسمش هاندا و اسم دوستش هلیا بوذ من نوشتمش ولی اکانتم پاک شد الان میخوام همون داستانو تو این اکانتم بزارم

ارین: اومم باشه * پریدم بلغش کردم ارین: ببخشیدا ولی زنم اینجاس 😐😂 * زنداداشم حسود نیس 😂 @ چه میدونی شایدم حسودم. * برای اینکه حرس زنداداشمو در بیارم داداشمو بوس کردم 😂 @ 😐😐 ارین ازش فاصله بگیر 😂😂 ارین: باشه بابا الان دعوا میشه بیا بریم 😂 *خ داحافظ😐 رفتن مکالمه هاندا و هلیا * هلیااااااا : چیز خرر چتع 😐 * اورین اینم طرز حرف زدنته 😐 سلامت کو اصلا من میرم : باشه ببخشید سلام چیشده * داریمم میریمممم کرهههههه 😀 : کجااااا کرهههه 😀😂 * اره : هوراا تو جیغ و اون جیغ اخرش مامان هلیا گف خفه خون بگیر 😂 * میخوای تا شب همینجور حرف بزنیم؟ یا لباس بگیریم برای کرع 😐 : اره راس میگی بیا دنبالم بریم 😐 * اماده شو امدم

رفیتیم هر کدوممون ۹ دست لباس ست گرفتیم و من ۴ دست لباس با طرح بی تی اس و اکسو و تی اکس تی و بلک پینک خریدم و هلیا ۲ دست لباس با طرح بی تی اس و بلک پینک خرید چون اون موا و اکسوال نیست نخرید برگشتیم خونه من *هلیا : هومم * دارم از گشنگی میمیرم : منم 🙁 * پیتزا سفارش میدم : باشه ولی تو حساب میکنی 😂 * باشه خسیس 😂 ( راستی تو یه پلیس مخفی هستی و اینو فقط تو و هلیا میدونین و پولداری 🎊🎊) *پیتزا هارو اوردن خوردیم ولیی خیلی چسبید : ازه خیلی چسبید راستی کارتو چیکار کردی؟ * منتقل شدم به کره کارمو اونجا ادامه میدم : باشه عشقم * 😂😂 عشقم بیا بغلم 😂 بیا ماچت کنم ل. ب. ت . و. 😂😂 : بی مزه 😂 د. و. س. پ. س. ر. م. ن. ی. س. ت. ی. که 😂 *ازع 😂😐 : زر نزن پاشو برو بخواب فردا پرواز داریم 😐 * تو بزن اره پاشو بگیریم بخوابیم * صب ساعت ۱۱ پرواز داشتیم و من ساعت ۸ بیدار شدم و هلیا رو بیدار کردم رفتم دوش گرفتم و بعدش هلیا دوش گرفت ۹ شده بود و از اینجا تا فرودگاه ۱.ساعت راه بود نه صبونه خورده بودم نه با داداشم و زن داداشم خدافظی کردم با دوتا دستم زدم تو سرم : چتع دختر چزا خودتو میزنی * نه صبونه خوردم نه با داداشم اینا خدافظی کردم * هلیا زود پا شد نیمرو درست کرد به اژانس زنگ زد رفتیم با داداشم اینا خدافظی کردم و رفتیم اونم با مامانو باباش خدافظی کرد

بمون تو خماری😂

کامنتم فراموش نشه😂

لعنت بر اسلاید اضافعه 😂