عشق دروغین p⁶

ادامه پارت قبلی ناتالی:چون این یه رازه و اون....و من نمیتونم بهت بگم آدرین:اصرار نکردم و گفتم باشه ناتالی:خب بیا داروهاتو بخور آدرین:نهههه این بدمزه هست نمیخوامممممم ناتالی:اصرار نکن بچه بیا ادرین:باشه بابا ناتالی:آفرین بچه‌ی خوب ادرین:به من نگو بچه ناتالی:باشه چقدر بداخ.لاقی😐 ادرین:بد آخ.لاق نیستممممممم ناتالی:باشه من رفتم ادرین:خدافظ تا ناتالی در رو بست یادم اومد امشب با مرینت قرار داریم و باید حاضر بشم لباسام رو پوشیدم و یواشکی از خونه در رفتم بعد رفتم پیتزا بخرم چون..‌.

به مرینت گفته بودم شام میخوریم رفتم توی یه رستوران و سفارش دادم تا ۱۵ دقیقه بیاد و حاضر شه یهو دیدم مرینت اومد واییییییییییی 🤤 چه لباس خوشگلییییی🤤(عکس لباس👆🏻👆🏻👆🏻) وایی بلاخره میتونستم به مرینت بگم من ازت خوشم میاد و .......ع.ا.ش.ق.ت.م 💕💕 اومد کنارم و گفت:سلام آدرین ادرین:سلام مری خوبی چه خبرا بریم تو رستوران؟ مرینت:اول باشه دوم هیچ خبر سلامتی سوم باشه بریم ادرین:رفتیم تو رستوران و ...

میخواستم بگم د.ل منو ب.ر.د.ه پس شروع کردم:اممم مری چیزه من ازت خ.و.ش.م میاد و من..... مرینت تو دلش:يعني چی میخواد بگه؟نکنه میخواد بگه ع.ا.ش.ق.ت.م؟نههههه ولی دختر یه فک کن....آرزو هات برآورده میشن پس .... منتظرم تا بگه منم بگم ع.ا.ش.ق.ش.م ادرین:من.....ع.ا.ش.ق.ت شدم مری🙃نمیدونم دوسم داری یا نه ولی من....د.و.س.ت دارم ع.ش.ق.م مرینت:میدونی من از قبل د.و.س.ت داشتم و ع.ا.ش.ق.ت شدم ممنونم ع.ش.ق.م ادرین:وایی چه قشنگ پس....

که گارسون پیتزا رو آورد و نذاشت آدرین جملشو تموم کنه ولی اونا با سرعت به سمت پیتزای مظلوم هجوم بردن و خوردنش بی ا.د.ب.ا برا من نذاشتن بمونه 😐💔 بعد اینکه خوردن..... مرینت:خب آدرین من برم دیگه فردا میبینمت ادرین:باشه خداحافظ مری مرینت:خداحافظ ولی قبل اینکه مرینت بره خونشون یه کسی اون رو گرفت.........و بعد.... از زبون مری: داشتم به خونمون میرفتم ولی تو راه یکی گرف منو و بعد چند لحظه یه دستمال جلو دهنم گرفت و چشام سیاهی رفت......😵💔

خب خب تموم شد کیوتا شرط برا پارت بعدی میخوام بزارم چون کامنتا و لایک ها خیلی کمن اگه لایک و کامنت نباشه پس پارت جدید هم نیست😐💕 خب شرایط برا پارت بعدی: ۱۰ تا لایک ❤ ۵ تا کامنت💬 خب خداحافظ کیوتا 👋🏻😘