جون می و جونگ کوک پارت دوم

بچه ها بچه ها پارت دومم از راه رسید برای علاقه مند هاش😉😏

از زبان جون می:گوشیو برداشتم📱 و به یونگ می گفتم»واییی دیدی الان چیشد😨؟!یونگ می :مگه چیشد😒،،مثل ادم حرف بزن ببینم چی میگی 😂جون می: الان خوردم به یه ستاره نیمه جهانی 😂😰،منظورم همون جهانی هست😟 یونگ می چی داری میگی ستاره کدومه 😥جهانی کیلوچنده 😒الو الووووو....جون می:گوشیوقطع کردم 😦و بهش پیام دادم سرم شلوغه😊😕 تست کلفتیم دیر شد😂😁............داشتم از خجالت اب میشدم سرمو پایین گرفاه بودم و معلوم نبود کجا دارم میرم همش به جونگ کوک فکر میکردم........که دوباره مثل دست و پا چلفتی ها خوردم به یکی دیگه و افتادم این دفعه واقعا درد داشت،داغون شدم اون کسی که خورده بودم بهش دستمو گرفت و بلندم کرد و من هرچی سعی کردم صورتشو ببینم نتونستم یه کلاه کاراگاهی رو سر یه ماسک که کاملا صورتشو پوشونده بود یه عینک افتابی و یه کت کاراگاهی شک کردم که پلیسه بهش گفتم (جون می):شماااا پلیسی گفت:چی.....نه‌.......گفتم:پس چرا مثل پلیسا لباس پوشیدی........جوابمو بده گفت:چیزه .....باورم نمیشد میخواد جوابمو بده......ماسک و کلاه و عینکشو برداشت و با لبخند موذیانه ای گفت چرا خشکت زده مگه تو نبود که فضولی میکردی تو کارم زود تند سریع جوابمو بده با ترس و لکلت گفتم ببخشید و بعد تعظیم کردم میخواستم برم که دستمو گرفت و برگشت دستمو کشید سمت خودش و گفت: تو الان نباید چیزی بهم بگی به فنا رفته بودم داشتم از خجالت میمردم باگریه زاری گفتم :معذرت ......میخوامممممم......ٔ..😭😭😭😭😭😭با تعجب گفت:چته مگه من چی گفتم😕بعد دستمو ول کردو کلاه و دست عینک و ماسکشو زدو رفت........(ببخشید بچه ها بد شد تست و داشتم ویرایش میکردم به علت کمی تستچی نمی پذیرفت ویرایش نشد بعد دوباره اومدم نوشتم از اون چیزایی که یادم مونده بود......) (میدونم کنجکاو شدید بدونید اون کیه تو صفحه بعد راجبش گفتم.......😈😈😈😓)

از زبان جیمین:دوباره دیر به تمرین میرسم اما اشکال نداره حداقلش اینه که از جونگ کوک زود تر میرسم اونجا.....قبل اون اومدم کمپانی برای تمدید قرار دادوقتی داشتم از سالن رد میشدم صدای یی چوااا و جونگ کوک و شنیدم و فال گوش وایستادم و تمام حرفای عاشقانشونو شنیدم اشک از چشمام سرازیر شد من یی چوااا رو دوس دارم ومیخوام عشق واقعی بهش بده چندین بار عشقمو بهش اعتراف کردم ولی اون ردم کرد بخاطر جونگ کوک بار اخری که بهش اعتراف کردم گفت:اگه یه بار دیگه از این حرفا بزنی از کمپانی بیرونت میکنم تمام قلبم درد گرفت و........دلم میخواست بهش بگم که عشق جونگ کوک واقعی نیست چون منو تمام اعضا میدونستیم اما بخاطر یی چوااا که قلبش میشکست نگفتم......و رفتم تو سالن و دوباره داشتم میرفتم که جونگ کوک با عجله از اتاق اومد بیرون و از راه پله ها رفت پایین و صدای پایش که تو راه رو پایینی می دوید و میشد شنید انگار اصلا منو ندیده بود(جیمین ها با جون می اشتباه نگیرید لطفا)خوب بگذریم خلاصه این بار تند تر میرفتم سرم پایین بود وحواسمم به دورو برم نبود منم از راه پله ها اومدم پایین این سریع ترین راه برای خارج شدن از کمپانی بود .......... همینجوری که داشتم راه میرفتم خوردم به یه دختره اون افتاد زمین و دستشو گرفتم و بلندش کردم(بقیشم که خودتون میدونید تو صفحه قبل گفتم) باقیش .......ناراحت بودم از پیش دختره رفتم از دست یی چوااا و کوک عصبانی بودم سر بدبخت خالی کردم حالا اگه باستشم بودم دیگه نیستم اگه طرفدارمم بود دیگه نیست از منو اعضا ام که ناامید شده دستت درد نکنه جیمین خان با این کارات اهههههههههه............ از زبان جون می:بیا فراموشش کنیم خوب(داره باخودش حرف میزنه)باشه بابا حالا که چیزی نشده رفتم دنبال کافه بگردم و نزدیکشم بودم اتفاقا........خوب....... رسیدم......خوب حالا اون کافههه کجاست اهااااا پیداش کردم خوب جون می:سلام اقا من اومدم به عنوان پیش خدمت اینجا استخدام شوم👍 بهم فرم استخدام میدین رئیس کافه:نه خانم دیراومدین یکی و استخدام کردیم😕....(باخودم گفتم چه زده حالی خوردم😒) اما از طرفیم خوشحال بودم واز طرفی نه😥😅 ،،،،نه بخاطر اینکه مادرم دوباره سرم غر میزنه😒 و خوشحالیمم به خاطر این بودکه دیگه مجبور نبودم صبح بیام سرکار😎😂👍........

از زبان جون می:اوففففف.....خسته شدم یعنی کمپانی به این بزرگی هیچ کارگری نمیخواد اهههههه....این چیه «توپیام رسانش از طرف یونگ می یه چیزی اومده😒» نوشته چراهرچی زنگ میزنم جواب نمیدی 😧جون می: لابد دوس نداشتم😒 لطفا بهم نه زنگ بزن نه پیام بده که اصلا حال ندارم😵😲 بعد گوشیو خاموش کردم📱.....رفتم تویه کنسرت نمیدونستم کنسرت چیه حال نداشتم همینجوری اومدم😑😅 (در واقع یه بلیط مجانی قبول شده بود ۲سال پیش که برا پنج سال کنسرت مجانی در سراسرکشور کره بود هرکنسرتی که می خواست میتونست بره🌼🌼 )ادامه : توکنسرت جلوی کمپانی😰.... ردیف جلو بودم😉 خیلی طول کشد پس چرا شروع نمیشه (اصلا حال و حوصله نداشتین چون کلی اتفاق شوک اور تویه روز براتون افتاده بود) که یک هو دیدم کسانی اومدن روصحنه یعنی داشتم خواب میدیم واییییی بی تی اس💋💋💋😍😍😵😲 ......

کامنت فراموش نشه دوستان لطفا نظر بدیننن باکمال تشکروهمکاری از شما عزیزان لطفا به داستانام که سریالی هست مثل بی تی اس خوناشام میشوندهم سربزنید درسته هنوز منتشر نشده ولی به زودی قرار هست منتشر شود چند داستان باحال دیگه ام قرار بسازم که بعد از ساخت تو تست های دیگم اسم شونو بهتون میگم پارت بعدی این قسمت به زودی زود ممنون از همکاری شما خدانگه دار همگی میدونم جاحساسی کات دادم ولی سعی کنید تا پارت بعد دوم بیارید چون این پارت به دلیلی کم بودن تاعید نشد باسه همین دیر منتشر شدهمین پارت........(دوبار عدم تاعید خورده بچه ها) دوستون دارم خیلی زیاد میرم کنار تا پارت بعد بیاد لطفا نظرات خوب بدید مثل ادامه بدم یانه ،مشکلات تستمو بگید سوالاتی که داریدو بپرسی و...... سوالات تکراری و جاگیری مثل خوب یا عالی بود یا اینکه.......بودو نگذارید لطفا ممنونم از همکاریتان

انچه خواهید دید:اینکه همون دخترس......چراجونگکوک داره بهم نگاه می کنه.......چرا به اون دختره یه جوری نگاه می کردی......داره میره روصحنه..... پارت بعد به زودی زود...... امیدوارم خوشتون اومپه باشه لطفا نظرات مهم بدین وگرنه پارت بعدی منتشر نمیشه ها اگه نظرات کم باشن شاید پارت بعدو نگذارم پس لطفا همگی نظر بدین فقط نظرات مهم حسابن نه خوب بود یا بد بود و......حساب نیستند حسابن مثل=دوست داشتید یا نه طولانی بنویسیدیا پرسیدن سوالاتون.......و.......مثل ........

دوستار شما دوستان خدانگه دار کامنت بزارید و نظر بدین مطمعن باشید پارت بعدی قشنگ ترم میشه پارت بعدی به زودی زود اصلا برا پارت بعد یه شرط دارم باید نظرات به ۷۲برسه تا من پارت بعدی و بزارم......😈😈😈😄 شاید موافق نباشید ولی همه اگه میخوان پارت بعد بیاد باید نظر بدند هااااا...........وگفتم فقط نظرات مفیدو حساب میکنم.....دویجستون دارم خدانگه دارهمگی.........