
سلام بچه ها پارت دومم رسید قراره خیلی هیجان انگیز بشه😘😘😘😘

اول بالارو بخونید تو متن معرفی خوب بریم برا داستان...... جونگکوک:دیگه نزدیکای صبحه باید برم بخوابم از زبان جیمین وقتی از خواب پاشدم دیدم جونگوک رو کاناپه خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم براهمین یه پتو انداختم روش که راحت بخوابه......به اعضا هم گفتم که بیدارش نکنند جین:خب خودمو جونگکوک غذا درست میکنیم و ار ام وجیمین امروز نوبت شماست ظرفارو بشورید ار ام و جیمین هم زمان:بله قربان😂 جین:خوبه.......جونگکوک:اه بدنم درد میکنه.....ار ام:تمام دیشبو رو کاناپه خوابیدی خب کمرت درد میگیره...جونگکوک:نه تازه خوابم برده بود دیشب هرکاری کردم بخوابم نتونستم.... شوگا:چیزی شده......جونگکوک:نه من خوبم چیزیم نیست..... شوگا:جیهوپ امروز وقت داری با ماشین منو ببری بیرون کار دارم......جیهوپ:باشه حتما.....جین:خب اول غذا بخورید بعدا برید.....شوگا:نه دیرم میشه...... (لباس پوشیدنو سوار ماشین شدن)......

جیهوپ:خوب کجا بریم.....شوگا:برو تو راه بهت میگم..... جیهوپ:باشه.....شوگا:خب الان نصف راه و اومدیم خوب برو قبرستان ییسان.......جیهوپ:برم اونجا چیکار.....شوگا:یه خونه نزدیکش هست......خونه بچه گیمه.....مادر بزرگم تو وصیت نامش بهم گفته بود اونجا مدارکی هست که بتونم خانوادمو پیدا کنم..... اون مادربزرگ واقعیم نبود فقط از بچگیم منو بزرگ کرده بودو چون خیلی مسن بود بهش میگفتم مادر بزرگ.... (رسیدند به اون خونه)

جیهوپ:وای چه جای ترسناکیه درو برش پرقبره ومه گرفتس (ساعت حدود ۹شب)واقعا تو بچه گیات همچین جای ترسناکی بزرگ شدی......شوگا:اره.......(داخل خانه) جیهوپ:داری چیکار میکنی....شوگا:خب باید همینجاها باشه اره پیداششش کردم....جیهوپ:چیه و پیدا کردی یه جعبه چوبی به چه دردی میخوره.....خونتونم که تارعنکبوت بسته....و خیلی قدیمی شده....شوگا:صبر داشته باش....داخل این جعبه....جیهوپ:چیه.... شوگا:یه مشت عکس،یه دفتر خاطرات،یه ادرس وچند اسم که انقدر قدیمی جوهرش رفته و هیچی معلوم نیست.....ویه یادداشت..... که ......نوشته پدرو مادرم منو بهشون سپرده بودن بابرادرم........ ولی یکسری ادم کش از اونجایی که پدرم ادم مهمی بوده.....پس مادرو پدرومو میکشن موقعی که داشتیم با ماشین فرار میکردیم همون خانمی که من بهش میگفتم مادربزرگ......داشته رانندگی میکرده منو برادرمم پشت ماشین نشسته بودیم که ماشین میفته تو اب دریاچه و منو اون خانم(مادربزرگ)نجات پیدا میکنیم ولی برادرم دیگه از تو دریاچه بیرون نمیاد....همون موقع اشک از چشمان منو جیهوپ دراومد..... که شوگا گفت:هی یه اسم اینجا هست ......مادر بزرگم گفته بود تو همون یادداشتش که اسم قاتل و بهم میگه ولی تو همین جایی که ادرس خانوادم و....بهم گفته که معلومم نیست......یجاش معلومه که نوشته....وای خدای من باورم نمیشه این.....این.....امکان نداره نمیتونه اون قاتل باشه....نه........نوشته که........جیهوپ:چی نوشته...شوگا:نههههه......نوشته......که........

این داستان ادامه دارد....... امیدوارم خوشتآن اومده باشد.... اگه اینجوری بوده لطفا لایکم کنیدونظر بدید دوستون دارم ارمی های گلم......
لطفاااااا نظر بدین و لایکم کنید عشقای من کاری که نداره همین الان دستتو نو بزارید رو لایک راستی یه شرت دارم تا پارت بعدی و بزارم...... تعداد لایک ها باید حداقل به ۴۳برسه تا من پارت بعدی و بزارم متشکرم از همکاری شما ارمی های عزیزم..... تعداد کامنتاهم باید حداقل به ۵۰برسه
ممنونم که تستو انجام دادین لایک و نظر فراموش نشود دوستون دارم خیلی زیاد چالش:بایستت تو گروه کیه..... موفق باشید چالش دوم:نظرت راجبه مهراد هیدن چیه....... وراستی یادتون باشه شرطم براگذاشتن تست بعدی چیه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نمیشه کمتر کامنت بیاد
سلام
عالی💜👌
میسی گلم
اها داستان مادربزرگم فهمیدم😅😅🤣
اره ولی هنوز خیلی چیزاش مونده