عشق بی‌حس

های گایز توی یه دختر ۱۹ ساله‌ایی به اسم لنا که خیلی معروفی و بازیگری از بچه پول دارای دانشگاه هستی و پدر و مادرت هم در توکیو هستن خودت هنوز توی ایرانی ولی به زودی میری اسپانیا برای یه فیلم معمولا نقش های مهربون داری ولی برعکس خیلی منحرفی عاشق عکاسی هستی و خیلی زود با همه گرم میگیری‌😍یه خواهر ۵ ساله به اسم دلوین داری که خیلی کیوت و تو دل برو‌عه و با خودت زندگی میکنه دوست صمیمیت بیلی آیلیش‌عه و قراره اونم تو اسپانیا باتو زندگی کنه😍😍

از زبان تو:امروز صبح زود بیدار شدم دلوین رو هم به پرستارش سپردم قرار بود یه گروه خواننده معروف بیان ایران اسمشون BTS عه میخوام برم کنسرتشون ببینم کی‌هستن حالا بهترین تیپم رو زدم و با بادیگار‌د ها رفتم ردیف اول بودم ولی ماسک زده بودم که کسی نشناسم😀 یهو حس کردم یکی داره میزنه رو شونم لنا:بعله؟؟ دختر:هی حواست هست جین دقیقا به تو خیره شده لنا:جین؟؟کی هست حالا؟؟ دختر:نمیشناسی پس اینجا چیکار میکنی؟؟ لنا:راستش دیدم خیلی معروفن اومدم اینجا ببینم کی‌ هستن دختر:آها خوب به دنیای بنگتن خوش اومدی😋🤞☺♡ لنا:مرسی😅 دختر:فن ساین هم میایی؟؟ لنا:آره

اون روز خیلی خسته بودم اون پسره جین آره جین خیلی خوشگل بود ولی هوف ولش 😂😂 دلوین:سلام آجی خوش گذشت😋 لنا:سلام عشقم چطوری بانی جون🐇💓 دلوین:ممنون خوبم😻 لنا:آجی خسته‌س میشه برم استراحت کنم ☺ دلوین: آره عاجی جونم🤗 لنا:فدای کیوت خودم😚 پرستار:لنا خانم بلیط پرواز واسه فرداس دوستتون هم زنگ زد گفتم خونه نیست لنا:ممنون آماده میشم😊

بالاخره آماده شدم تا برم اسپانیا خیلی وقته که بیلی رو ندیدم🤧 توی قسمتVIP نشستم و دلوین هم جفتم بود هه اونا همونان که دیروز رفتم کنسرتشون😅 دلوین:آجی آجی لنا:جونم دلوین:اون پسره داره نگات میکنه☺🤞 لنا:ای پر‌‌رو هوس شوهر کردی😂😐 دلوین:نه خیرشم جا بابامه😒 لنا:هومم ای بلا😚 توی فکر‌لنا:این پسره دیگه داره‌پر‌رو‌میشه باید جلوشو بگیرم اصلا مگه این همه فن‌ نداره😑😑😒😒ولی خودمونیم چه جذابه 😢 چی میگی ای خدا 😐 هوممم نکنه عاشق شدم😱😱😱🥺🥺 نه بابا منو عشق با این ذهن منحرفم😐

وقتی رسیدیم به محض ورود به هتل بیلی بغلم کرد اونقدر که داشتم خفه میدشم😂 لنا:بیلی آجی بسه بیلی:اوه باوشه آخ دلوینننن🤩🤩🤩🤩🤩😘😘😘😘😢😢چه کیوتی شدی واسه خودت عخشمممم☺☺ دلوین:مرسی آجی جونم😚 بیلی:خب‌ بریم‌بالا 😁 لنا:هوف عشقم اصلا حالم خوش نیست😭 بیلی:چیشده نکنه عاشق شدی 😋 لنا:چیییییی نه نه البته مطمئن نیستم😂 بیلی:آخ بلا حالا کی هست😂 راوی:لنا همه چیزو گفت و دلوین هم خوابش برده بود اونام همو بغل کردن و خوابیدن☺☺

پایانننن کامنت یادت نله بای بای😋😍