سکوت قلبم part2

از زبان جیمین= همه پاشدیم‌رفتیم اونجا صدای گریه سونا میومد صبرم ته کشید تهیونگ داش سرش داد میزد یعنی‌چی شده😡 یونگی:هئ هی میگم جلوی‌ جیمین رو بگیرین وگرنه همه رفتیم رو هوا کوک:راست میگه 😂 جیمین بلند شد یقه تهیونگ رو گرف جیمین:کیم تهیونگ گفته بودم روی آجیم حساسم تهیونگ:آروم باش هیونگ😂😏 جیمین تهیونگ رو زد پشت و سونا رو بغل‌کرد جیمین:تو‌چرا هیچی‌به من نگفتی‌ سونا:داداشی😭😭 جیمین:آروم‌باش دیگه اینجوری‌نمیشه😉 سونا:ممنونم هق هق داداشی هق ممنونم😭😭😭 کوک:تهیونگ ازت انتظار نداشتم کوک: جیمین دیگه شب و روز خوش برات نمیزاره🤗 جیمین:سونا دیگه گریه نکن کوک رو میزارم پیشت اگه تهیونگ اذیتت کرد کافیه به اون بگی باشه😘 سونا:لازم نیس داداش جیمین:رو حرف من حرف نزن شانس آوردی که عصبی نشدما کوک:خب ساعت ۳ شبه خوابم‌میاد هیونگ به من اطمینان کن خواهر تو خواهر منم هست😎😎 جیمین:خب شما برین من امشب پیش سونا میمونم🤗 جین:باشه بای همه..بای تهیونگ خواست بره پایین که جیمین مچشو گرفت ... کوک:خب من چی صدات کنم آجی خوبه😀 سونا:خوبه داداشی😅 کوک:خب تهیونگ چی میگفت که گریه میکردی؟؟تو این مدت چرا به کسی چیزی نگفتی؟؟ جیمین:تهیونگ من هیونگتم با من راحت باش اگه واقعا دوسش داری بگو بگو که مطمئن بشم فقط هوس نکردی تهیونگ:جیمین تو سرت از عشق میشه 😒😒 جیمین:معلومه ☺بیا بشین اونجا و بگو که چرا اینجور میکردی🤗 جیمین:هی سونا قرار نیس چون داداش جدید برات اومده منو فراموش کنی این تهیونگ ماهم بچه خوبیه فقط خیلی منحرفه😂😂

سونا:صادقانه بگم شاید من گاهی تا ۱۲ شب بیرون بودم وبه تهیونگ هم نمیگفتم کجا بودم شاید اونم خوبمو میخواست و من لج داشتم ولی ولی خیلی ازش میترسیدم و هنوزم میترسم ولی الان بیشتر از جیمین میترسم😜😜 جیمین:تهیونگ😤 تهیونگ:چی شد جیمین:تو واقعا میپرسیدی کجا بوده😉😃 تهیونگ:نه م... سونا:آره وقتی هم میگفتم چرا میگفت چون من... تهیونگ:صبر کن صبر کن من هیچوقت اینو نگفتم😑 سونا: دیشب تهیونگ‌شی گفت که بهت بگم جلوی دل رو نمیشه گرف 😁😁

کوک:حس‌ میکنم باید آزاد‌راه رو ببندیم‌که جلوی دل ته ته مارو بگیره😂😂

تهیونگ:کلی گفتم😐😑 جیمین:درسته من هرجور نگاه میکنم باورم نمیشه تهیونگ عاشق بشه تهیونگ:آفرین😏 جیمین:در عوض دلبسته میشه😜راستی سونا گفتی داری اوموسوبی درست میکنی یکم بیار گشنمه کوک:منم موخام سونا:باشه سونا:ای وایییی این تهیونگ جلو داداشم خیلی مظلوم نمایی میکنه باید همه چیزو بگم آره میگم😖😤 یهو برگشتم دیدم تهیونگ زل زد تو‌چشم تهیونگ:لازم‌نیست بگی خودش میدونه من کیم😒 سونا:چشم‌سوم هم داره جذاب 😑😑 تهیونگ:چی‌گفتی سونا:هیچی‌ جیمین:خیلی خوب شده 😃 کوک:خوشحالم که آجیم شدی وگرنه مجبور بودم غذا های جین رو بخورم😐 صبح... جیمین:خب آجی من دیگه برم کوک حواسش بهت هست😜 کوک:بای هیونگ😘 جیمین:تهیونگ توهم خودتو کنترل کن بای ته ته:هوم‌ اوکی هیونگ😏

از زبان سونا:جیمین محکم بغلم کردو خداحافظی کرد و رفت تهیونگ هم بعد اون رفت من و کوکم نشستیم فیلم دیدیم🤗 کوک:سونا😂 سونا:چی شده کوک:بوی عطر تهیونگ از هودیت میاد 😃😂😍 سونا:چی؟!؟!؟!؟ اونجوری نیس این کلا عطرش بو میده😅😅 کوک:باوشه😂🙄بیا یه چیزی درست کنیم بخوریم☺ سونا:اوهوم بریم کوک:خوش به حالت سونا:چرا کوک:داداشت مراقبت‌عه دوست داره و بهتر از همه اینکه جونشو برات میده 😔 سونا:کوکی 😪مطمئنی کسی واسه تو اینکارو نمیکنه؟؟ کوک یه لبخند زد و یه قطره اشک از چشمش اومد😢😢 کوکی:نه 😪کسی نیست 😔 سونا:داداشی من بهت قول میدم همه‌ی آرمی ها این کارو برات میکنن منم آجیتم این کارو میکنم 😁 کوک:مرسی آجی🥺🥺 سونا:برو درو برای تهیونگ باز کن لطفا☺ کوک:چشم😅 سونا:میترسم الان دوباره فکر کنم تهیونگ از ناکجا آباد موعود پیداش بشه😐😐 تهیونگ:پیش بینی هم میکنی😐😂 سونا:چرا هر وقت من میرم تو فکر میایی 😖 تهیونگ آستینشو بالا زد و دستاشو گذاشت رو اوپن ته ته:چرا کوک گریه میکرد؟؟ سونا:من باید از شما بپرسم ته ته:عه چرا اونوقت😒😒 سونا:چون اونقدر به بچه بی محلی کردین که فک میکنه هیچکی دوسش نداره😒😔 از زبان کوک:داشتم میرفتم تو اتاق که صدای سونا رو شنیدم یعنی واقعا واقعا اون داره از من حمایت میکنه؟؟خب جیمین حق داره مراقبش باشه سونا آجی قول میدم منم مراقبت باشم🥺🥺🥺 تهیونگ:باوشه من رفتم‌ پایین بای بای بیبی🤗 سونا:فقط برو گمشو😑

از زبان تهیونگ=اخلاقم دست خودم نبود مث رویا بود من چیکار کردم؟؟مگه دوسش ندارم چرا سرش داد زدم؟؟چرا اینقدر بی رحمانه باهاش رفتار کردم؟؟چرا اذیتش کردم؟؟یعنی الان من توی زهنش چجور آدمی‌ام؟؟ وایی من کیم دیگه😂😐شاید دوباره نیاز باشه مست بشم تا همه چیزو فراموش کنم😖 سونا:هی تهیونگ شی حالت خوبه تهیونگ:وایییی کی اومدی سونا:ده دقیقه‌ایی میشه😑 تهیونگ:ببخشید تو فکر بودم😪 سونا:خواستم ازت یه خواهش کنم تهیونگ:چه خواهشی؟؟ سونا:شاید فکر کنی تو توی ذهن من یه آدم دل سنگ مغرور هستی ولی اینجوری نیست... تهیونگ:منظورت

سونا:منظورم اینه میدونم هرچقدر سنگدل و مغرور باشی بازم یه زره احساسات تو وجودت هست یه چیزی تورو ناراحت کرده اون چیه؟؟یا بهتره بگم کیه؟؟ تهیونگ:به تو ربطی نداره نمیخواد مث مهربونا باشی مگه نباید الان خواب باشی ها سونا: چرا شب بخیر 😪 تهیونگ:به سلامت از زبان ته ته=سونا که رفت مث اینکه توی دلم جنگ بود واقعا بهش اینو گفتم چرا وقتی باهاش حرف میزنم کنترلم رو از دست میدم؟؟ کوک:چون عاشقشی😁

خب خب این پارتم تموم نبید😢😢😘😘🤗🤗

......❣❣❣......

ادامه اسلاید بعدیه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

وی:چی‌میگی‌کوک کوک:هوم راست میگم اگه دوسش نداره چرا ازش میپرسیدی شب کجا بوده؟؟ وی:نه خیر کوک:و ضمنا تا گفتم عاشقشی ریختی توهم پس عاشقشی🤗 وی:کوک من نمیدونم چم شده 😭 فقط فقط میدونم که....

فقط‌میدونم من عاشقش شدم😢😪 و تمامممم کاتتت😂😂😘😘 کامت یادت نله عخشم😘🤗