سلاممممم ها اومدم رمانی رو ک بهتون گفته بودم بزارم شخصیت های اصلی:کاساکه/سونگ می لی پارت:¹✨❣️
شکوفه های گیلاس با گل های صورتی در همه ی اطراف شهر بودند/سال جدید شروع شده بود و سال آخر دانشگاه بود که داشت شروع میشد.....اطرافم را نگاه کردم واو پر از آدم بود…گوشیم زنگ خود……
دوستم سون چیونگ بود که توی ی کارخانه متروکه گیر افتاده بود(چیونگ همیشه دنبال چیزهای ترسناکه و بهترین و صمیمی ترین دوستمه بهش بدجور وابستم)یواشکی از دید مردم پنهان شدم و به اون کارخونه متروکه رسیدم/دیدم پسری داره دنبالم میاد و ی میانبر پیدا کردم و اون گمم کرد ب چیونگ زنگ زدم:+چیونگ کجایی/-من طبقه سوم توی آسانسور گیر افتادم دارم دکمه هارو میزنم ببینم کار میکنه یا نه/+نه نههه دکمه هارو…
یهو صدای جیغ چیونگ آرامش اونجا رو بهم زد از ترس و لرز پاهام سست شد و نشستم یهو محکم آسانسور پرت شد پایین و درش باز شد ادامش
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
واییی میسی پارت ² رو الان میسازم✨
بزا بزاا منتظر لاو •---•🥲🥲🤍🤍
عالی
زیبا
بسییی زیبا
🧚🏼♀️🤞🏻
🦄💜
💕
🫂
پارت بعد •-•🤍
پرفکت •-•