
سلامممم امیدوارم حالتون خوب باشه!!!اومدم ادامه رمان امیدوارم دوص داشته باشید✨
-من میخام با می لی ا_ز_د_و_ا_ج کنم!~چی؟چی میگی؟تو که از اون متنفر بودی!-ارع بودم دیگه نیستم~مث اینکه یادت رفته اون همون کسیه ک چیونگ رو کشته!کاساکع با گفدن این حرف قش میکنه(می لی میاد)πهوی چیکارش داری چرا تنهاش نمیزاری؟چرا ولش نمیکنی؟~به تو چه ربطی داره؟خ_ف_ه شو و گمشو (کاساکع تونست حرفاشون رو بشنوه)πکاساکه کاساکع!!!!!!؟~باید ببریمش بیمارستانπخودم میبرم~نه منم میام نمیتونی منو نبری!!!!πباش بیا ولی همه چیز بین و تو و اون تموم شدی/میبرنش بیمارستان/¢اقای سونگ؟πبله خودم هستم (جفتشون دوییدن)¢لطفا برید پیش آقای دکتر با شما کار دارنπبلع حتمن/جفتشون انقد حول شده بودن و ترسیده بودن!/تق تق صدای در/٪بفرمایید؟πسلام آقای دکتر من همراه خانم ایساکان هستم یکی از خدمه گفتن که بیام پیش شما!٪بله لطفاً بشینین!/πاقای دکتر چیزی شده؟٪راستش متاسفانه ایشون در کما رفتن و درصد ب هوش اومدنشون فقد ۲۰ درصد هست سطح هوشیاری کمی دارند و این ممکنه موجب مرگ بشه/πچی؟پس شما اینجا چه غلطی میکنین؟باید اونو خوبش کنین!!!میفهمیم این وظیفته پس درست انجامش بده(داد میزد و میگفت)~اذوم باش بسه بشین سر جات همین الان!(میزنم میندازتش بیرون و دعوا شروع میشه یقشو میگیره میزنه تو گوشش و باهاش حرف میزنم)πتو خ_ف_ه شو همش تقصیر توئه اگر ب هوش نیاد میکشمت!(میون برگشت روش و دعوا کرد)~ب_ب_ن_د دهنتوووو تقصیر توئه تو باعث همه ی این بدبختیا هستی همش تقصیر توئه گ_م_ش_و بیرون یهو پرستارا و دکتر سریع میدوئن و از میون و می لی رد میشن!و ب سمت اتاقی ک کاساکع هست میرم/اون دو تا هم میدوئن نیگا میکنن/¥چی شده؟£اقای دکتر ضربان داره پایین تر میاد!هوشیاری بیمار داره کاهش میابد!(کاساکه خب توی کما هست و تو کما خواب میبینن گذشته رو)همون لحظه ای رو که میون و با خواهرش میبینه رو خواب میبینه و این باعث عصبانیتش میشه/£اقای دکتر اگر کاری نکنیم مریض میمیره لطفا سریع باشید¥دستگاه تنفس و شوک الکتریکی رو سریع بیارید زود باشین/میون و می لی پشت در اتاق=می لی گریه میکنه/و میون توی ذهنش ب کاساکع میگه و نگاه میکنه=بیدارشو بیدارشو تو نباید انقد زود از اینجا بری!تو ع_ش_ق_ی هستی که من میخام لطفاً بیدار شو زیبای حقیقی من/بیدارشو]دکتر ها و پرستار ها همه کارارو کردن و امتحان کردن و ضربان به ۱- رسید!
میون نتونست تحمل کنه رفت از بیمارستان و رفت سمت دریا چون دریا ب بیمارستان نزدیک بود/توی بیمارستان=¥تمومش کنین بیمار فوت کرده /تا میان روشو بکشن از خواب می پره و نفس نفس میزنه ب در نیگاه میکنه تا ببینه میون اونجاس یا نه چون دلش برای اون تنگ شده/میون رفته بود د_س_ت_ش_و_ی_ی و گریه میکرد کاساکع گریه میکرد و تمام سُرُم و دستگاه هارو از خودش میکشد و سریع رفت بیرون/¥خانم ایساکان نه شما…/ی حسی ب کاساکع میگف ک میون دم دریاست چون میون عاشق دریاست!همیشه راجب اونجا توی کلاس صحبت میکرد/گریه میکرد و میدوئید با ناتوانی و ناراحتی/چندین بار خورد زمین ولی سریع بیدار شد/توی بیمارستان=می لی میاد بیرون و میره شلوغ کاری میکنهπکاساکه کجاس؟¥ایشون بیرون رفتن/πم_ر_ت_ی_ک_ه بی ع_ر_ض_ه/می لی از قبل ی اصلحه برای کشتن میون داشت و ی ردیاب داشت ک محلی ک کاساکع میره رو دنبال میکنه!/لب ساحل=کاساکع میون رو میبینه و اسمشو داد میزنم/-میون/و میون میدوئه تا بغلش کنه/و کاساکع میوفته تو ب_غ_ل میون چون خیلی ناتوان بود/-من ع_ا_ش_ق_ت شدم نمیدونم چطوری فقد میدونم که حسی توی من شکل گرفت که ب تو وصله!ولی چرا با ی دختر دیگه توی کافه بودی؟مگه منو د_و_ص_م نداشتی؟(گریه میکنه و اینارو میگه)~کاساکه مگه میشه حسی که شکل گرفته رو همینطوری پایان داد؟من ع_ا_ش_ق_ت بودم و میمونم!حسم بهت عوض نمیشه بلکه بیشتر از هر موقع میشه!-فقد بهم بگو!اون دختره کی بود؟ک بخاطرش منو کنار گذاشتی؟~اون خواهرم بود که از فرانسه برگشته بود! قلب و دل من ع_ا_ش_ق کس دیگه ای جز تو نمیشه!-منو ببخش که زود قضاوت کردم/سر هاشونو ب هم نزدیک کردن ع_ا_ش_ق_ا_ن_ه ب هم نیگاه کردن و همو ب_و_س_ی_د_ن/می لی رسید و اونارو دید/نتونست طاقت بیاره!اصلحه رو در آورد و داد میزد(همین الان ازش دور شو وگرنه میکشمت!(میون کاساکع رو پشت خودش برد)~چرا میخای ع_ش_ق دو نفر رو نابود کنی و زندگیشونو بهم بریزی؟πکاساکه برای خودمه میفهمی!~کی همچین چیزیو گفده؟تو نمیتونی کسی رو برای خودت کنی مگه اینکه حس دو نفره باشه!πبسه دیگه چرتو پرت کافیه! کاساکع میاد و میره سمت اون و باهاش حرف میزنه/-می لیییی(داد عصبانیت)-من برای تو نیسم/من برای خودم انتخاب نمیکنم!/دلم قلبم روحم انتخاب میکنه و جفتشو پیدا میکنه!تو نمیتونی منو برای خودت کنی!چون قلب و دلم برای یکی دیگس!حتا تو اگرم اونو بکشی بازم من ب فکرشم!تو نمیتونی کسیو ب زور ع_ا_ش_ق خودت کنی!چرا انقد خودخواهی؟هر چیزی ک تو بخای اتفاق…πپس اون حرفا چی بود؟یادت رفته گفتی بهم خیانت کرده و میخای باهام ا_ز_د_و_ا_ج کنی؟پس منو ب بازی گرفتی؟-نه اون اشتباه شده بود!اون خواهرش بود من فک کردم ک بهم خ_ی_ا_ن_ت کرده!ولی اشتباه کرده بودم! من ع_ا_ش_ق تو نیسم خواهش میکنم زندگیمو خراب نکن!بزار من زندگیمو بکنم!قبول کن و قانع شو من برای تو نیستم!کلی دختر هست که تو میتونی ع_ا_ش_ق_ش_و_ن بشی!از من دست بکش!که این احساسات ی طرفه حس بدیه چون فقد خودت اون حس رو نسبت ب اون فرد داری!اگر منو دوست داری ازم دست بکش……
خب دوستان این پارت هم به پایان رسید…:)امیدوارم دوسش داشته باشین و خوشتون اومده باشه کامنت کنین نظرتونو ک آیا خوبه یا نه!ناظر عزیز لطفاً منتشر کن خیلی زحمت کشیدم!✨
مرسییی که رمان رو خوندین ممنونم از شما!✨ناظر منتشر کنیا😐😂✨
ناظر منتشر کنش✨ کامنت کن نظرتو✨
✨✨✨✨✨
ناظر منتشر کن زحمت کشیدم✨ شما هم کامنت کنین چطوری بود✨ ممنون و خدافظ تا پارت بعدی:)))))
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد 🤌🏻🥺🌸
حتمن:)))
•-•
پرفکت
بی نظیر
عالی
عالی عالی
میسی✨
عالی
عالی بود پارت بعد
های کیوتی^^🌸
ما گروه BlackLove هصدیم•-•!☁
تشکیل شده از دو کویین^^✨
¹-Winter🌸
²-Karina🌸
بح فن های جذابمون میگیم Dark🌸☁
دارک میشیح•-•؟💕
__________________
صاریح بابت تبلیغ^^🍓
اگه مشکلی داریح بگو پاک کنم🌝✨
سلام مرسی ب تستم سر زدی✨بابت تبلیغ مشکلی نیست راحت باشین ✨
مرصیح^^
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇
نظرصنجی جدیدم🌝🏇