❣️عشق بینهایت فصل 3 پارت 9❣️

آدرین : سریع سوار ماشین شدم این جت رسیدم مدرسه رفتم سر کلاس چند دقیقه بعد مرینت امد داخل کلاس که با کله خورد زمین که کلویی گفت : دوپن چنگ مثل همیشه دست پاچلفتی هستی هه هه هه هه😏 آدرین : از قیافه مرینت معلوم بود خیلی ناراحت شده برای همین به کلویی گفتم : خب حداقل مرینت هوش و استعداد های خارق العاده ای داره و اصلا هم مغرور نیست بر خلاف تو کلویی😏😒

کلویی : چیییییییییییی شما همتون مسخره اید واقعا مسخره اید و از کلاس رفت بیرون مرینت : باورم نمیشه آدرین از من طرفتاری کرد ای این فوقالعادسسسسس🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩 از رو زمسن بلند شدم و رفتم کنار آلیا نشستم که آلیا گفت : مثل اینکه خیلیی خوشحالی از اینکه آدرین از طرفتاری کرده مثل اینکه یکی داره روز به روز بیشتر ع.ا.ش.ق آدرین میشه😏😂مرینت : چ....چی😨 خ خب آره میدونی آدرین بی نظریه😍

اول لایک😐👌🏻

آلیا : راستی مرینت میخواستم یه چیزی بهت بگم من و نینو میخوایم بریم بستنی فروشی آندره تو هم میای؟ مرینت : آممم خب میدونی من میام ولی ولی آدرین چی😕پدر اون هیچوقت اجازه نمیده آدرین با ما بیاد بیرون😔 آلیا : خب شاید ایندفعه اجازه بده کی میدونه امید داشته باش مرینت : هی امیدوارم😕

تمام😐👌🏻

برید نتیجه چالش داریم بای بای👋🏻👋🏻