ماه پنهان p2(کره ای)

از در اون اتاق فقط یه نفر اومد بیرون.... شاید تا الان حدس زده باشین کیه... بعله... اون دختر (ندیمه) دیگه نور افتاب رو ندید 🥺مشاور امپراطور تو در دفتر کار ندیمه ها نوشت که به عنوان بیماری قصر رو ترک کرده 🤧😐

مشاور امپراطور پیشنهاد ملکه شدم دخترش را مطرح کرد (با زبون بی زبونی) ولی امپراطور عصبانی شد و جلسه رو ترک کرد 👍🏻👏🏻👏🏻👍🏻

امپراطور به خاطر علاقه اش به ملکه تصمیم گرفت ازدواج نکند و پسرش را همان طور که مادش میخواست بزرگ کنه (تو اسلاید بعد خواسته ی مادره ایسول رو میگم)

(گذشته)ملکه_عالیجناب بله هِجان (اسم کوچیک ملکه)_میشه از بچمون مراقبت کنی؟ 🤨_اینطوری حرف نزن پسر تربیتش با مادره من چیکاره ام 🙄(میخاس بپیچونه بحثو) لطفا ازش مراقبت کن نذار کسی بهش اسیب بزنه 🙂

باشه عزیزم 🙂(🤢) اگه دختر شد میخوام اسمش رو بذارم یون سو اگه پسر شد.... ایسول (ژااااااااان بچم 🥺🥺😂) میذاری؟

باشه عزیزم 🙂😍❤اما..... یه سوال... داشتم.... تو...........

خب خدافظ بقیش تو قسمت بعد 😍❤لایک کامنت فالو ❤❤😍