عشق بین ما ( BTS) پارت 2

آنچه گذشت:قرار بود کسایی که قبول شدن گروه تشکیل بدن.کسی نمیخاست من تو گروهشون باشم چون از یه کشور دیگه بودم.منم چون خیلی حساس بودم زود اشکم در اومد و دویدم بیرون و از بیگ هیت رفتم.همینجوری تو خیابون قدن میزدم که یهو یه نفر دست گزاشت رو شونم.

از زبان تهیونگ:خیلی خوشحال بودیم که داهیون(اسم شما داهیونه)قبول شده ولی وقتی دیدم کسی قبولش نداره و اونم گریه کرد و رفتم دلم براش سوخت .دنبالش رفتم. از زبان داهیون:برگشتم دیدم تهیونگه.خیالم راحت شد.+سلام آقای کیم تهیونگ.شما چرا اینجا هستین -خب چرا انقد خودتو عذاب میدی.مثلا بگو .تهیونگ.وی.ته ته.

+میتونن ته ته اوپا صدات کنم😕 (چقده من پررو ام😐😂) -آره.یه جوری باهاش کنار میام😂 رو یه نیمکت تو پارک میشینین و تو درباره زندگیت براش میگی.اونم میگه اولش سخته ولی بعد که کلی طرفدار پیدا میکنی و خودت یه آیدل میشی شیرینه.

+ته ته اوپا.تو که نمیدونی من چقدر سختی کشیدم.هیچ کسو تو این دنیا ندارم.حتی یه دوست. -چرا داری.تو از این به بعد منو داری کیوتم. همینجوری گریه میکردم که بهم نزدیک شد و بغلم کرد.یکم خجالت کشیدم ولی احساس آرامش میکردم.

اعضای بی تی اس:دیدم تهیونگ دنبالش رفت ماهم رفتیم دنبالش.کلی باهم حرف زدن و آخرش تهیونگ بغلش کرد.😐😐😑 کوکی:میگم جین هیونگ بریم پیششون موضوع داره عاشقانه میشه ها. جین:اِ.تو کار مردم فوضولی نکن. آر ام:آفرین جین .اینا هنو بچن کنجکاون جین:ای بابا آر ام ساکت باش.نمیشنوم چی میگن آر ام:حرفمو پس میگیرم😐😑

بعد یهو شوگا میره جلو تهیونگ وقتی میبینه همه اونجان یهو از داهیون جدا میشه و ازش دور میشه و خجالت میکشه تهیونگ:خب..ام....چ...چیزه😅 *تهیونگ:مگه مرض داری.چرا اینا رو دنبال من راه انداختی 😑😒.نویسنده:تو تصوراتم اینجوریه پس باید دقیق بنویسم .شرمنده😂💜تهیونگ:حداقل جلو اعضا زایمون نمیکردی.الان سو تفاهم پیش میاد نویسنده:نترس حلش میکنم😉*

داهیون:ته ته اوپا میخاستن منو آرووم کنن. ببخشید که وقتتونو گرفتم. جیمین:ته ته اوپا؟؟؟؟؟؟؟؟ تهیونگ:چیزه ...من خودم گفتم اینجوری صدام کنه جیمین:آها. داهیون:من دیگه برم. هوپی:پس قبولیت تو بیگ هیت چی. داهیون:خب منو که کسی نمیخاد پس بهتره دیگه نیام اونجا و دیگه از فکرش بیام بیرون.

داهیون:ته ته اوپا میخاستن منو آرووم کنن. ببخشید که وقتتونو گرفتم. جیمین:ته ته اوپا؟؟؟؟؟؟؟؟ تهیونگ:چیزه ...من خودم گفتم اینجوری صدام کنه جیمین:آها. داهیون:من دیگه برم. هوپی:پس قبولیت تو بیگ هیت چی. داهیون:خب منو که کسی نمیخاد پس بهتره دیگه نیام اونجا و دیگه از فکرش بیام بیرون.

آنچه خواهید دید😂:فرداش با کمک اعضا رفتیم که وسایلامو از هتل بیاریم خوابگاه.حواسم نبود اتاقو پر وسایل بی تی اس کردم.اعضا رفتن تو اتاق و منم که دیدم اوضاع بده .پریدم رو واسایل بی تی اس. چیزه......خب آر ام:نیازی به توضیح نیست😂

خب این پارتم تموم شد .امیدوارم خوشتون اومده باشه .هر نظری دارید بنویسید .و حدس بزنید که قراره چه اتفاقی بیوفته .داهیون آیدل میشه یا نه😉 تا پارت بعدی بای😘👋🏻