من و عشقم بی تی اس

سلام این اولین داستان من تو تستچی هستش و اول داستان خیلی معمولیه و روال عادی و روزانه ات هستش ولی توی پارت های بالاتر قسمت های اصلی داستان شروع میشه امیدوارم از این داستان خوشتون بیاد🤗

👆🏻👆🏻بالا رو حتما بخونین👆🏻👆🏻 معرفی:اسم تو ات (اسم خودتون رو به جاش بزارین) هستش و یه دختر قد بلند و تقریبا هیکلی هستی قیافت خیلی کیوته و آرمی هستی.۳ تا دوست به اسم های آرمیتا،نیکا و هانیه داری که اونا هم آرمین😘😊

ات:از خواب بیدار شدم و رفتم مسواک زدم صبحونه خوردم و دیدم گوشیم زنگ میزنه: الو؟ _الو سلام منم نیکا_ آها سلام نیکا خوبی؟_آره مرسی میگم میای با بچه ها بریم بیرون؟_آره وقت دارم من میام دنبالت_اوکی بای-بای حوصلم سر رفته بود ساعت ۱۰ صبح بود با خودم گفتم برم یه فیلم ببینم

ات:از خواب بیدار شدم و رفتم مسواک زدم صبحونه خوردم و دیدم گوشیم زنگ میزنه: الو؟ _الو سلام منم نیکا_ آها سلام نیکا خوبی؟_آره مرسی میگم میای با بچه ها بریم بیرون؟_آره وقت دارم من میام دنبالت_اوکی بای-بای حوصلم سر رفته بود ساعت ۱۰ صبح بود با خودم گفتم برم یه فیلم ببینم

👌🏻TWO HOURS LATER🥤 من دو قسمت رو دیدم اسم فیلمش هست Unforgettable Love واقعا همون دو قسمتم قشنگ بود بعد فیلم رفتم نشستم برای خودم هات چاکلت درست کردم و آماده شدم که برم دنبال هانی. سوار ماشینم شدم و راه افتادم بعد از ۵ دقیقه رسیدم.

سوارش کردم و رفتیم با اینکه ۲ ساله از ایران به کره رفتیم هانی هنوز آدرس هیچ جا رو نمی دونه ولی من کل کره رو از حفظم مخصوصا سئول. رسیدیم اونجا،نیکا و آرمیتا هم بودن رفتیم و سلام کردیم و نشستیم و بعد از یکی دو دقیقه حرف زدن سفارش هامون رو دادیم

😘❤🌿🍃این هم از این پارت سعی میکنم پارت های بعدی رو بیشتر بزارم دوستون دارم خداحافظ🍃🌿❤😘