من و عشقم بی تی اس پارت ۴

آنچه گذشت در لحظاتی پیش: همگی خوب گوش کنید امروز روز مبادا هستش!_آره به جز نیکا:😑💤😴_نیکا:🥳😊_ات:بالا همه راس ساعت ۶:۳۰ جلوی پارک جنگلی آماده باشن وگرنه هرکی نباشه کلش رو میکَنَم😠🧐_همه:😳🥴باشه_نیکا:اوکی حتما🥳🤗😍_ات:خداحافظ_همه با نیکا:بای همه کارتو کرده بودی فقط مونده بود لباساتو عوض کنی.

همه کاراتو کردی فقط مونده بود لباس بپوشی. از زبان ات:بعد از اینکه لباسمو پوشیدم یه کیف کیوت طرح کوکی برداشتم و توش موبایل و هنسفری و کیف پول و کلیدهامو گذاشتم و رفتم تو ماشین که راه بی افتم برم جلوی پارک جنگلی. (جلوی پارک جنگلی ساعت ۶ و نیم) از زبان ات:رسیدم جلوی پارک جنگلی و بعد از حدودا ۱۰ دقیقه همه ی بچه ها اومدن(نکته:همه با تاکسی اومدن چون قرار بود با ماشین تو برین) از زبان نویسنده:همه سوار شدن و احوال پرسی کردن و از اینا و بعد راه افتادن. (👆🏻عکس کیفت👆🏻)

(یادم رفت بایس همه رو بزارم)بایس تو:جیمین

بایس نیکا:جونگ کوک

بایس آرمیتا:شوگا

بایس هانی:جین