ماموریت عشق p2

سلام پارت جدید ( عکس رییس)

که یهو یکی از پشت دستمو گرفت برگشتم دیدم رییس بود ( خدایی انتظار داشتین بگم کوکی نه فلا مونده)(علامت رییس= ) = چکار میکنی ا.ت برگرد و درست باهاش حرف بزن و ایننم بدون جایگاه تو با اون فرق داره واقعا حسودی + من حسودیم نمیشه ولی اون دشمن منه از الان تا ابد = باشه ولی باید باهاش خوب باشی+ اگه اون دهنشو وا نکنه من کاری باش ندارم😤

از زبان کوک : دیروز توی جلسه پدرم منو به یکی از دوستاش معرفی کرد و گفت با اون کار کنم من مخالفت کردم چون تازه چند بازی جدید اومده بود دوست داشتم بازی کنم ولی پدرم پلی استیشنمو شکوند 😓😒 وقتی صبح رفتم دفترش یک دختر رو بهم معرفی کرد و گفت این همکارت هست خب منم رفتم جلو تا بهش دست بدم حتی دستم نداد و فقط گفت اسمم اتس خیلی خشگل بود کاملا معلوم بود شیطون و لجبازه پس رییس رفت دنبالش

از زبان کوک : دیروز توی جلسه پدرم منو به یکی از دوستاش معرفی کرد و گفت با اون کار کنم من مخالفت کردم چون تازه چند بازی جدید اومده بود دوست داشتم بازی کنم ولی پدرم پلی استیشنمو شکوند 😓😒 وقتی صبح رفتم دفترش یک دختر رو بهم معرفی کرد و گفت این همکارت هست خب منم رفتم جلو تا بهش دست بدم حتی دستم نداد و فقط گفت اسمم اتس خیلی خشگل بود کاملا معلوم بود شیطون و لجبازه پس رییس رفت دنبالش

یک هفته بعد # (هنوز تو فلش بکیم ها) از زبان ا.ت تو این یک هفته تو هر جلسه من و جونگ کوک بحث میکردیم و رییس جمعمون میکرد توی شرکت هم که هیانا ۲۴ساعت شبانه روز سعی میکنه مخ جونگ کوک و بزنه جینم که مثل چی هیانا رو دوست داش منم فقط حرس میخودم نمیدونم چرا و برام مهمم نی. صبح رفتم شرکت توی پارکینگ جونگ کوک و دیدم × این چه لباسی که پوشیدی + چشه اصلا بپوشم به تو چه؟ فرصت حرف بهم نداد و کشو کشون منو برد تو ماشینش + چیکار میکنی × جدا فک کرد میزارم با این لباسا پاشی بیای شرکت؟به هر حال میریم خونه ی من به لباس میدم عوض میکنی از این به بعد هم حق نداری از این لباسا بپوشی +ببخش باهاتون هماهنگ نکردم اقای جئون. مثلا اگه بپوشم چی میشه × اون وقت دیگه کاری میکنم تا یک ماه راه نری

تمام شد خواهش میکنم نظر بده و کامنت هم بزار