هویت معجزه آسا

لطفاً نظر بدید خواهش میکنم

از زبان مرینت داشتم با شرور می جنگیدم که یهو چشمم به آدرین و کاگامی افتاد (سوسک چینی از نظر من) داشتند بستنی می خوردند که کاگامی بستنی افتاده روی لب آدرین رو پاک کرد کاملا توی شوک بودم حواسم به شرور نبود و به من ضربه ی سختی وارد کرد خوردم به دیوار که همه چیز برام تار شد

از زبان راوی . و شرور کاگامی رو انداخت یک جای دور آدرین دید کفشدوزک افتاده زیر آوار و شرارت شرور خنصا شد کفشدوزک با تمام توانش گفت کفشدوزک معجزه آسا و همه چیز به حالت عادی برگشت دیگه زمانی برای اون نمانده بود

از زبان آدرین دید کفشدوزک به مرینت تبدیل شد همه چیز درست شده بود به جز آسیب مرینت من مرینت رو بردم به بیمارستان ازمن پرسیدن که چه جوری این اتفاق برای اون افتاده کمی فکر کردم و گفتم ام شرور به اون ضربه ی سختی وارد کرده

مرینت رو بردن گوشواره‌های اون رو در آورده بودم ناراحت بودم و گریه میکردم که صدایی شنیدم کاگامی بود توی فکر رفتم اصلا من چرا از کاگامی خوشم اومد چرا از مرینت نه وای حواسم نبود که دیدم یهو زنبور های ملکه زنبور های وحشی رسیدند خیلی ترسیدم

رفتم مرینت رو بغل کردم و بردم یک مخفی گاه قایم شدیم دو روز توی اونجا با یکم مواد غذایی سر کردیم من میرفتم و یواشکی توی شهر یکم غذا پیدا میکردم

شب بود خواب بودم همش حواسم به مرینت بود که یهو دستش تموم خود و بیدار شد یهو تا منو دید مثل لبو سرخ شد و صدای کتری میداد

بهش گفتم آروم باش کفشدوزک جامون لو می‌ره

تا شنید من گفتم کفشدوزک دوباره نزدیک بود بیهوش بشه از زبان مرینت گفتم از کجا میرونی یعنی می‌دونی نه اممممم من کفشدوزک نیستم آدرین گفت مرینت من دیدم تو به حالت عادی برگشتی گفت چی آی سرم تو داشتی با کاگامی بستنی می خوردی راستی شرور چی شد

گفت اوضاع خرابه کیلویی با ارباب شرارت کنترل شهر رو بهدست گرفتند یکمی آدرین رفت توی فکر بعد یهو‍‍

ببخشید کات کردم تا ۱۵ نظر دیگه تست بعدی رو می‌زارم تست چی خواهش میکنم قبول کن دوستتون دارم