
آخه چرا لایک نمیکنید
کت نوار: یعنی چی ؟؟... اگه لایلا شرور نشده پس کی شرور شده ؟؟؟.... لیدی باگ : نمیدونم!!!.... بعضی از مردم در حال ناسزا گفتن به لیدی باگ و کت نوار هستن چون لایلا هنوزم اونجا روی زمین افتاده و داره به ظاهر از درد به خوش میپیچه.....خیلی ها فکر میکنن لیدی باگ و کت نوار دروغ گو هستن اما بعضی هام هنوز به اون دو نفر امید دارن .......از جمله الیا و نینو ...لیدی باگ: نمیتونیم با این وضع اینجا بمونیم مردم خیلی عصبانیین ..... کت نوار: بهتره بریم....عجله کن!!!... من یه جای عالی سراغ دارم تا بتونیم یه نقشه بکشیم .....و با کمک چوب دستیم خودمو بالای یکی از ساختمون های اون اطراف رسوندم و لیدی باگ هم دنبالم اومد.....
لایلا : میبینید ...اونا فرار کردن ...چون نمیخوان پای دروغاشون بمونن😐😐 .........هانا : لایلا عزیزم ...حالت خوبه؟؟؟..بزار کمکت کنم .....و به لایلا کمک میکنه تا بلند بشه و اونو روی یکی از صندلی های اون اطراف میشونه تا بهش رسیدگی کنه .....الیا : بین جمعیت چشمم به نینو خورد که انگار داشت دنبال یه نفر میگشت .....نینو!!!...کجا بودی؟؟.. نینو : داشتم دنبال آدرین میگشتم که صدای الیا رو شنیدم ....از بین مردمی که اومده بودن تا اتفاقاتی که رخ داده بود رو ببینن خودمو با سختی بهش رسوندم .....الیا ...تو اینجایی !!.... الیا : تو کجا بودی ؟؟؟...نینو : با آدرین رفته بودیم تا یکم از جمعیت دور باشیم ....اما این پسر یهو غیبش زد😕 ...درست مثل همیشه....
الیا : باید به لیدی باگ کمک کنیم .....تقشه هاگ ماث اینبار خیلی حساب شدس.... نینو : باشه ...اما مگه کاری جز اینکه تغییر شکل بدیم و سعی کنیم به مردم ثابت کنیم که این نقشه هاگ ماثه و لیدی باگ و کت نوار دروغ گو نیستن میتونیم بکنیم ؟؟... الیا : من از همه چیز فیلم گرفتم .....حرکات لایلا غیر طبیعیِ ...و مثل کسی که انگار داره کنترل میشه حرف میزنه .....یه جورایی فکر میکنم اون یه سنتی ماستره ..... نینو : منظورت اینه که لایلا واقعی شرور شده و این لایلایی که الان اینجاست درواقع لایلا واقعی نیست ؟؟؟....😲😲😲 الیا : درسته.....به نینو نزدیک تر شدم و تن صدامو پایین اوردم......ولپینا ممکنه هر جایی باشه...باید حواسمونو جمع کنیم.... اول باید بریم یه جایی که بتونم تبدیل بشم و با لیدی باگ تماس بگیرم.... نینو : باشه.....
لیدی باگ : عجب جای عالیه ....😐 کت نوار : خب هیچ جای دیگه ای جز فاضلاب نمیتونستیم بیایم ....😁 لیدی باگ : حالا چکار کنیم ؟؟؟😔......باید اعتراف کنم در تمام این سال هایی که لیدی باگ بودم تابه حال اینطور سردرگم نبودم .....احساس میکنم دارم شکست میخورم 😢😢.... کت نوار : ناراحتی لیدی باگ منو آزار میده....نمیتونم ببینم احساس ناامیدی میکنه باید یه چیزی بگم.....دستمو روی شونه لیدی باگ که حالا خودشو به دیوار تکیه داده بود گذاشتم تا بهش نشون بدم تنها نیست....از روز اولی که دیدمت جذبت شدم....تو همیشه به چشم من یه دختر قوی ، شجاع و با اعتماد به نفس بودی....
کسی که هرگز در برابر مشکلات تسلیم نمیشه....نمیذاره سختی های زندگی از پا درش بیارن .....نباید الان تسلیم بشی .... لیدی باگ : من تسلیم نشدم...فقط خسته ام ....احساس میکنم وظیفه دارم از همه محافظت کنم.....من از خیلی از آرزوهام و موقعیت هایی که داشتم گذشتم.....فقط برای اینکه به وظیفه که بهم سپرده شده عمل کنم .....من باید از مردم ، از پاریس ، و ......از جعبه معجزه گر ها محافظت کنم......این مسئولیت ها برای یه دختر تقریبا ۱۸ ساله زیاد نیست ؟؟؟.....😢😢 خودمو انداختم تو بغل کت تا بتونم ازش آرامش بگیرم....
این حقیقته.....من از حضور کت آرامش میگیرم ...به بودنش عادت کردم ......اون برام خیلی با ارزشه..... کت نوار : وقتی لیدی باگ خودشو تو بغلم انداخت شکه شدم ...اما زیاد طور نکشید که دستامو دورش حلقه کردم.... و اجازه دادم تا بتونه تو یکم سکوت فکر کنه.....من اونو با تام وجود دوست دارم....هرگز نمیتونم ازش دست بکشم....و حتی اگه تا ابد طول بکشه منتظر میمونم تا بالاخره قبولم کنه.... زینگ زینگ......🕭🕭 کت نوار : لعنت به خروس بی محل ..... لیدی باگ : با صدای یویوم به خودم اومدم و از کت نوار جدا شدم و اشکی که گوشه چشمم رو پر کرده بود پاک کردم.....ممنونم کت.. کت نوار: این وظیفه دوست هاست که مراقب هم باشنمگه نه ؟؟....بهتره اونو جواب بدی .... لیدی باگ : یویوم باز کردم و به صفحش نگاه کردم....ریناروژ؟؟؟؟!!!!!!!.....😰😰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 😘😘🤩
مرسی 😍
پارت بعدددددد
به خدا من ادمم کامپیوتر که نیستم 😅
سعی میکنم زود بزارمش 😁