
سلام سلام...خدمتتون پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد💕
الیا: اما مرینت اینجا نیست! ادرین:چ چچ چیییییی؟😨😨 الیا:چیزی شده؟ ادرین: امم نه نه ...ممنون برو داخل...الیا:خیلی خب پس خداحافظ خبری از مرینت شد بهم بگو ولی فکر نکنم چیز خاصی باشه هااا...ادرین:باشه برو.. وای خداااااااا مرینت کجاست😨 دارم از نگرانی میمیرمممم...نکنه بلایی سرش اومده باشه😨خیلی خب ادرین خودتو جمع کن..پیدا کردن مرینت با کت نوار خیلی سریع تر انجام میشه...پلگ کلاوز اوت. کت نوار:خیلی خب باید فکر کنم اگه بلایی سرش نیومده باشه به جز خونه الیا میتونه کجا رفته باشه؟🤔امممم....فهمیدم! اون عاشق ساحله...یه بار بهم گفت ساحل بهش ارامش میده پس شاید اتفاقی افتاده و رفته باشه اونجا...(پیش به سوی ساحل😁) مرینت:داشتم تو ساحل قدم میزدم و اروم نشستم و پاهام رو گذاشتم توی اب و تکون میدادم و خیلی اروم اشک میریختم🤧خیلی به ادرین نیاز داشتم ولی حیف که نمیتونم ببینمش😭باورم نمیشه که دیگه نمیتونم ادرین رو ببینم😧😢 که یهو دستم کشیده شد و افتادم تو بغل یکی...کت نوار:ایول اینجاست...خداروشکر پیداش کردم.پلگ کلاوز این!😀از شدت ذوق دستش رو گرفتم و کشیدمش سمت خودمو خیلی محکم بغلش کردم و بهش گفتم اندازه یه دنیا دلم واست تنگ شده بود🤧☺ مرینت: متوجه شدم ادرینه ولی نه از روی صداش از روی بوی عطرش...ولی یهو اشکام بیشتر شدن و با صدای بلند گریه کردم و بغلش نکردم...ادرین:متوجه شدم یه چیزی چکید روی پیرهنم و مرینت رو از بغلم دراوردم و دیدم داره گریه میکنه...مرینت چی شده؟😢😢چرا اینقدر ناراحتی پرنسسم؟😨
مرینت:وقتی اینجوری باهام حرف میزد اشکام بیشتر شد دیدم دستش رو گذاشت روی شونم و بهم گفت که . ادرین:مرینت نمیتونم اشکات رو تحمل کنم تروخدا بهم بگو چی شده😢😨مرینت:دستش که روی شونم بود رو کنار زدم و گفتم ولم کن فقط برووووو (با همون گریه و داد میگه)ادرین:چ چچ چیییی؟ چچچ چرا ولت کنم چی شده😨😨😨😨😨😨😨😨😨مرینت:بهم دست نزن فقط برو...میدونی چیه دیگه دوستت ندارم ازت بدم میاد فهمیدییییی؟!(با گریه و داد) ادرین:یه لحظه فکر کردم خوابم و فقط دارم کابوس میبینم ولی وقتی به خودم اومدم فهمیدم این خواب نیستتتت... نمیتونستم باور کنم ی ییعنن یعنی چی که مرینت دیگه دوسم نداره😭😭مرینت: حالم خیلی بد شد و دویدم و رفتم و ازش دور شدم.. ادرین:یهو اشکام میومدن و نمیتونستم باور کنم که اینقدر دارم گریه میکنم وقتی دیدم رفت دویدم سمتش و کشیدمش سمت خودم. مرینت:یهو کشوندم سمت خودش و لعنت به اون چشماش که منو داشت بازم غرق خودش میکرد😭اینقدر نزدیکش بودم که نفسای گرمش بهم میخورد...دیدم داره گریه میکنه ای کاش میمردم😭😭گریه هاش بد ترین چیزی بود که میتونستم ببینم و نمیتونستم تحملشون کنم...ادرین:همینجوری که نزدیک خودم گرفته بودمش بهش گفتم م مم منظورت چیه که دوسم نداری😢تو که بهم گفتی تا اخر عمرت عاشقم میمونی😭😭
مرینت:شاید اون موقع زیاده روی کردم...من ازت خوشم نمیاد...چشم تو چشم هم بودیم و دیگه نتونستم تحمل کنم ولی هیچ کاریم نمیتونستم انجام بدم خیلی محکم گرفته بودم..ادرین:مرینت من تورو خیلی خوب میشناسم چشمات خیلی دارن جیغ میزنن که تو منو دوست داری ولی زبونت داره مقاومت میکنه🤧اگه واقعا دوسم نداشتی از چشمات میتونستم بفهمم ولی چشمات دارن میگن عاشقمی😠😭چرا توی اون ۳روزی که رفتم همه چی تغییر کرد هههههااااااااننننننن😠😭مرینت:من دیگه دوستت ندارم ادرین فهمیدی الانم یا ولم میکنی یا جیغ میکشم...ادرین:بیشتر به خودم نزدیکش کردم و گفتم مرینت التماست میکنم تروخدا بگو چیشده خودت میدونی که من بدون تو میمیرمممم😭😭😭فقط بگو بعد ولت میکنم قوووول میدم😭 مرینت:من دیگه نمیخوام باهات باشم و دوستت ندارم دلیلی هم نمیبینم که بخوام بهت جواب پس بدم. ادرین:ولش کردم و اشک ریختم و گفتم یعنی😭یعنی من دیگه نمیتونم .... مرینت:پریدم وسط حرفش و گفتم اره ما برای هم ساخته نشدیم ادرین هرچی بوده گذشته و الانم تمومش کن فهمیدییییی😢😤ادرین:هیچی نگفتم و نشستم روی ماسه ها و اشک میریختم حالم وحشتناک بد بود😭😭😭مرینت:ازش دور شدم و اشک میریختم بدترین اتفاق زندگیم واسم افتاد....هیچوقت فکر نمیکردم سر ادرین داد بزنم😭اون تنها عشق واقعیه من بود😭😭داشتم میرفتم سمت خونه و رسیدم ساعت ۳صبح بود(چه ازاده🙏😳😂)که یه ماشین خیلی اشنا رو دیدم... و رفتم سمت ماشین که راننده اون ماشین شیشش رو داد پایین
مرینت:دیدم اون کارنه🤭😐😱ک کک کارن تو اینجا چیکار میکنی اونم این موقع شببببب😱😐کارن:معمولا سلام میکننا😒حالا ولش کن...اینو من باید از تو بپرسم تو اینجا این موقع شب چرا بیرون بودی هان؟ مرینت:الان چرا باید جوابت رو بدم؟😑به خودم مربوطه که کجا بودم😑کارن:میدونم خانم خانوما ولی بعدا قضیه فرق میکنه هااا😏مرینت:خیلی راحت منظورش رو غیر مستقیم رسوند😑فعلا که به بعدا نرسیدیم تو هم بهتره تو زمان حال زندگی کنی اقای اندرسون فهمیدی😒کارن:خیلی خب بابا قهر نکن من داشتم تو خیابون دور میزدم که دیدم داری میای سمت خونتون اومدم دنبالت! مرینت:این اخرین بارت باشه که میای تعقیبم میکنی 😠 کارن: دلم طاقت نمیاره خودت خیلی خوب میدونی که چقدر منو اسیر خودت کردی😏مرینت:از حرفش خیلی چندشم شد خواستم تا میتونستم بهش فحش میدادم ولی نمیشد😞حالا هم دیدی دیگه اومدم خونه حالا نمیخوای بری؟😠 کارن:نه خیرم حالا که من خوابم نمیاد تو هم معلومه خوابت نمیاد میخوام با هم بریم بیرون یکم دور بزنیم نظرت؟ (هعی تروخدا منو نکشین فقط بهم اعتماد داشته باشید😁🤭)مرینت:چییییی نه خیرم من با تو بهشتم نمیام😠😠😠😠کارن:اگه مجبورت کنم؟😏 مرینت:خیلی .... خواستم بهش یه چیزی بگم اما برای محافظت از خودم جلوی خودمو گرفتم...
کارن:عه سوار شو دیگه دلم امشب میخواد پیشم باشی😞فک کن دوستتم😁 مرینت: خیلی پر رویی کارن تو عشق زندگیم رو ازم گرفتی که باهام ازدواج کنی بعد میخوای من تو رو به عنوان یه دوست ببینم😠😠 کارن:اینو که گفت یکم بهم بر خورد ولی بعدش گلوم رو صاف کردم و گفتم ببخشید اگه ادرین رو نجات نمیدادم الان مرده بود😏مرینت:تتت تتتوووووو از کجا میدونی اگه نجاتش ندادی میمرد هاااان؟😨کارن:یا خدا الان چی بگم جوابشو چی بدممممم😱اااام خب راستش بابام بهم گفت😏مرینت تروخدا بیا دیگه😞 مرینت: با بی میلی سوار شدم چون ترسیدم این بشر دیوونس ساعت ۳شب میاد دنبالم قطعا هر کاری هم از دستش بر میاد😞کارن:سکوتی که بینمون بود رو دوست نداشتم برای همین حرفی به ذهنم نرسید برای همین گفتم خب مرینت بگو ببینم رابطت با بچه ها چطوره؟(منو نکشین🙏😟)مرینت:اینو که گفت رنگم پرید😱چ چچ چی 😱 کارن:چیه فقط سوال پرسیدم خب وا🤨مرینت:درسته سوال پرسیدی ولی منظورت رو خیلی راحت فهمیدم اقای زرنگ😠😠😠😠کارن:باشه بابا خب مثلا رنگ مورد علاقت چیه؟این که دیگه منظور خاصی توش نیست😒 مرینت:از حرف زدن باهاش حالم بهم میخورد برای همین گفتم اگر این اخرین سواله رنگ مورد علاقم صورتیه...دیگه حرفی نیست؟😠کارن:خیلی خب بابا جوش نیار و بعدش شیشش رو دادم پایین که هوا بخوره مشخص بودکه حالش خوب نبود(میخوای به لطف جنابعالی حالش خوب باشه؟😤)ولی ازش نپرسیدم چون معلوم بود عصبانیه.
مرینت:شیشم اومد پایین و سرم رو بردم بیرون که هوا بخورم اشکام بدون وقفه میومدن و باد اونا رو با خودش میبرد😞دلمدمیخواست الان با ادرین توی یه کشتی بودیم و هیچ کس دیگه ای هم اونجا نبود و متوجه میشدم اینا فقط یه کابوسه😢کارن:ببین مرینت خواهش میکنم یکم با من خوب باش(ای خدا بکشت😑) الانم میخوام یه کاری انجام بدیم ولی این یه درخواست نیست تو باید باهام بیای. مرینت:خدا یا من چه غلطی کردم که سرنوشتم رو اینجوری کردی😭اخه چرا من باید باهات بیام یه جایی؟هااااان؟😠اونم الان ساعت ۳شب؟😑کارن:فقط بیا دیگه خوش میگذره و فقط خودت باش😉😁مرینت:یکم ترسیدم یعنی چی خودت باش؟😨کارن:خب خب رسیدیم....مرینت:پیادم کرد و دستم رو گذاشت تو دستش و تلاش نکردم ازش جدا شم چون حوصله ی صداش رو اصلا نداشتم و باهام رفتیم تو اون جای عجیب غریب...اینجا کجاست ؟ و وو وایسا ببینم چرا ادما اینجورین؟ کارن:اینجا یه پارتی شبانه روزیه 😁😋 مرینت:چ چچ چیییی😨😨 ممم من میترسم😢 نگران نباش خانوم کوچولو فقط بیا بشین. مرینت: اخه کسایی که اینجان یجورین که اینگار میخوان بیان ما رو بکشن خیلی خل و چل بازی در میارن😦(خودتون منظورشو فهمیدین که نمیشه زیاد توضیح بدم💕)کارن:نترس کاری باهات ندارن😂مرینت:کارن خیلی از 🍷خورده بود و من میترسیدم ولی کاری نداشت باهام.دیدم یهو یه پسر مو طلایی داره میاد سمتمون که اصلا حالش خوب نبود و تو حال خودش نبود😨
ممنونم که خوندید نتیجه چالش داریم💕لطفا نظراتتون رو توی کامنت ها بگید و اگر خوشتون اومده لطفا لایک کنید❤
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشر کنید....ممنونم💕
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
زود گذر
این پات خیلی قم انگیز بود توری که اشکام رو در آورد
ولی تو این داستان هات عالی هستین
عالی
ادامه بزاررررررر زوووود
ممنون..گذاشتم تو صف بررسیه
باشه میسی
خیلی فوق العاده بود اجی😍
کامنت گذاشته بودم ولی منتشر نشده بود😢
یه سوال اجی داستانت و چند ساعت تو بررسی بود
میسی اجی جوووونم😍خیلی نگرانت بودم فکر کردم نیستی یا چیزی شده که پارت نمیدی😢حالا خیالم راحت شد💕😊
من فقط پارت ۳ رو ۱ روز طول کشید تا منتشر بشه ولی معمولا ۲،۳ ساعت بعد از ثبت کردن داستانم منتشر میشه
قوبونت بشم اجی عزیزم 😍😍
متلا همین پارت چند ساعت طول کشید اخه من ۲روزه داستانم تو بررسیه
فوق العاده بود👌🏼😍
ممنونم😍
راستی آجی لطفا اگر شاد داری تو شاد بهم پیام بده. اسمم تو شاد : آوین زرگر خرازی اصفهانی. عکسم خودم هستم با دختر عمه ام که موهاش نارنجی هست
متاسفم اجی ما توی شاد فعالیت نداریم ما توی سایت گوگل هستیم😞اسمشم بیگ بلو باتن هست که فقط بچه های مدرسه ی ما میتونن بیان توش😞
اوکی آجی ولی اگر کلا شا نصب کردی بهم پیام بده❤️
عالیییییییییییییییییییییییی بود آجی. منتظر پارت بعد هستم. فکر کنم بدونم اون پسر مو طلایی کی هست😏من فکر میکنم آدرین باشه😌
ممنون اجی💕به غیر ادرین پسر مو طلایی نداریم🤔
چرا فیلیکس هم هست
ایول عالی بود تا چند وقت نمیدونستم برای چی میام تستچی ولی بهونه جدید پیدا کردم
ممنون عزیزم خیلی انرژی دادی😋❤😍
کی بعدی رو میزاری؟
به کارن هشدار بده بهتر آماده مرگ باشه ،😡😡 وای من کی آنقدر خشن شدم ،🤭 من بر ها اعتماد دارم توهم ادرین و مرینتو به هم برسون خواهش میکنم
تروخدا اروم باش😂😂😂و به نویسنده گرامی اعتماد داشته باش😂
عالی پارت بعدی رو هرچه زودتر بزار
ممنون....تا جایی که بتونم زود زود میزارم