چیز کیک 🍰

های اسم من بیون ا.ت هست من اصالتا اهل چینم ولی تو کره بزرگ شدم اینم عکسه منه من یه خبرنگار از کمپانی مووه هستم من و همکارم جک پنج ساله که باهم مشغول کاریم من 23 سالم هست بریم قصه ی این چیز کیکا رو بشنویم 🍰

ساعت نه صبح امروز رییسم زنگ زد گفت پروژه جدیدم قبول شده با کلی ذوق و شوق رفتم کمپانی دیدم همه چی اوکی شده ولی میگن مدرک نداری (نمیدونی قضیه چیه؟) مهم نیس الان میگم شایعه شده یه شیرینی پزی یه بزرگ هست که چیز کیکایی جادویی داره که وقتی ازش میخوری لذت بخش ترین تعم زندگیت و خاطره زندگیت برات زنده میشه منم اینو تکذیب کردم الانم میگن باید بری مدرک جم کنی

حاجی ماهم حاضر شدیم دوربین و برداشتیم سوار ماشین جک شدیم بریم سمط جایی که با توجه به شباهت های زیاد میگفتن محل رفت اما این شیرینی پرهای لباسام اون بالا میتونین ببینین😗 خلاصه یه دیوار بنفش بود که شکل عجیب غریب روش هک شده بود خرافاتی ها معنیشو میدونن اما من به هیچی اعتقاد ندارم (می‌دونم اسکلم به روم نیارین 😂)

به رسم همیشه پارت خالی😂😗

به در ضربه زدیم چون ما باشعوریم بی اجازه نمی‌ریم تو یاع یاع یاع 😂 اومدم این جوک بسیار بامزه رو به جک بدم که صدای دادش اومد و یهو دیدم نیست ولی یه سوراخی تو زمین بود منم که خدایه فوضولا پردیم توش یاع یاع یاع 😂 بعد یهو

اه تک درخت اهن مپدم

زرده: ببین هر چهار سال یه بار یه دختری یهو اینجا پیداش میشه که اون میشه عروس سال من:ب چپم زرده:اون عروس برای دلایل زیادی اینجاست که حال ندارم توضیح بدم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ول کل شیرینی پزی متعهد قوانین ما رو دور هم جمع می‌کنه ا.ت:خب چ کمکی از دست من بر میاد زرده: خب تو عروسی ا.ت: چیییی من نمیتونم وقت ندارم کار دارم راستی جک کو نارنجی:همون پسره که جیغ جیغو بود ا.ت:اره نارنجی: خب اون پیشه یونگیه و تا الان حتما مرده

منپککحمک

ا.ت:مسخره بازیتون تموم شد من دیگه میرم یهو اون جوجه رنگیه که نارنجی بود دست زد بم بعد دیگه همه چی سیاه شد