موسیقی عشق پارت 3

ببخشید خیلییییی دیر دارم میدم من منتظر 16 تا لایک بودم اما نشد ولی مهم نیست میریم که داشته بشیم لایک کنید جیگرا اگرم نخواندید داستانا از اول بخونید تا متوجه شید قضیه چیه

$:شوگا +:یونگ سو یهو جرقه ای تو ذهنم زد $نظرت چیه بیای پیش من برای تمرین پیانو؟ اولش یونگ سو تعجب کرد خودمم تعجب کردم اما در کمال نا باوری +اممم نمیدونم شاید بتونم $یعنی میای؟ یکم فکر کرد +باشه $چه خوب پس شمارتا بده +باشه ازش شمارشا گرفتم و قرار شد شب براش آدرس رو ایمیل کنم

شب بهش آدرس رو دادم و سه شنبه برای اولین جلسه تمرین میاد پیشم خوشحال بودم نمیدونم این چه حسی بود که من داشتم (همیشه خودشونا این کاراکترا به خنگی میزنن البته دور از جون😂) یه حس جدید (ااااا پجمام😐) منم همش لبخند رو لبام بود و خوشحال از اینکه یونگ سو میاد چه جالب اسممون هم نزدیکه بهم من مین یونگیم اونم یونگ سو

خلاصه بالاخره سه شنبه رسید و یونگ سو سر ساعت اومد +سلام آقای مین $نمیخواد اینجوری صدام کنی بگو یونگی یا شوگا +چشم $خب بریم سراغ تمرین؟ +بریم کلی تمرین کردیم خیلی استعداد داشت خیلی موقع تمرین خوشگل میشه کاش میتونست حرف قلبما بفهمه(اهههه قلبم 😐😂)

(از چشم یونگ سو) از روزی که پیانو رو شروع کردیم 1 ماه میگزره نمیدونم چطوری و کی اما میدونم این یک ماه کافی بود که من عاشق یونگی بشم من ماه دیگه میرم از سئول و از کره

مجبورم کاری از دستم بر نمیاد و نمیخوام برم اما سر اون مرتیکه عوضی (باباشا میگه 😂بی ادب) ادمین خفه شو (چشم) داشتم میگفتم اون مرتیکه عوضی مجبورم عشقما، آرزوهامو، زندگیمو همه چیمو ول کنم امروز هم یونگی من رو به شام دعوت کرده وقتی رفتم به رستورانی که گفته بود نشستم و..... نه نباید می‌گفتی یونگی $من.... راستش من.... عاشقتم سونگ سو کاملا تو شک بودم نمیدونستم چی بهش بگم بگم منم دوستت دادم

یا بگم....... نه نمیتونم دلشا بشکنم منتظر نشسته بود و به لبام خیره شده بود تا ببینه چی میگم +نمیدونم باید فکر کنم و رفتم به همین راحتی همین طور میرفتم گریه میکردم بارون به شدت می‌بارید نباید اعتراف می‌کرد نباید عاشق ترم میگرد من نمیتونم باهاش باشم چون..... (منتظر لایکاتون هستم جیگرا 😂و تو کامنتا نظر زیباتون رو بدید با تشکر ادمین جیگرتون)