امیدوارم خوشتون بیاد. ممنون که حمایت میکنید.
جیمین : میدونی الان هم خوشحالم هم ناراحت اخه مدیر چطور تونسته؟؟؟؟
جونگکوک : نمیدونم ولی الان مدیر نمیذاره استفا بدیم.
چقدر وی ناراحت شده الان.
جیمین : جونگکوک تو مراقب رز باش من میرم دنبال تهیونگ هوم؟؟
جونگکوک : باشه حواسم هست دیر نکنی.
جیمین : باشه.
جیمین از بیمارستان بیرون اومد و رفت دنبال وی بگرده.
هر چی بهش زنگ میزد جوابشو نمیداد.
نگران شده بود اون باید حواسش به وی میبود. اخه چرا؟؟؟
اه سرعتشو بیشتر کرد. برای اخرین بار بهش زنگ زد.
کسی جواب داد.
جیمین : الو؟؟ الو تهیونگ خودتی؟؟؟
خانمه : بله؟ شما؟؟
جیمین : شما باید بگی کی هستی؟؟؟؟ تلفن تهیونگ دست تو چیکار میکنه؟؟؟؟ چیکارش کردی؟؟
خانمه : اقا لطفا اروم باشید من نمیتونم بهتون چیزی بگم لطفا دیگه زنگ نزنید.
جیمین : خانم خانممممم لطفا خواهش میکنم بگو کجاس لطفا!!!! خواهش میکنم ازت باید ببینمش.
خانمه : لطفا به این ....... ادرس بیاید خداحافظ.
جیمین : ممممنون ازتون.
الان میام.
ادرس زیاد دور نبود.
دوباره شروع کرد به دویدن.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
سیلامممم اجی میشی؟
سلام خوبی داستانات عالین میشه یک خواهش کنم ؟ میتونم از داستان من دیگه نمیتونم کپی اصل بردارم ؟ میخوام ورژن ایرانیشو تو تستچی بزارم هرکاری بگی میکنم
خیلی ممنون.
مشکلی نداره.
با دوستم که داستانا رو مینویسیم هماهنگ کردم.
میتونی استفاده کنی.
ممنون خیلی ممنون
ععاااللیی
ممممممنون
عالی بود😘❤
ممممنون اجیییییی جون.