سلام برید داستان و بخونید و منتظر داستان جدیدم با عنوان عشقی که با نفرت شروع شد باشید
داستان همچنان از زبان مرینت:یه لباس مناسب پوشیدم رفتم پایین به همه سلام دادم تو فکر اتفاقات این چند روز بودم نمیدونستم از ادرین دل بکنم اما باید فراموشش کنم اون دیگه منو دوست نداره
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
51 لایک
دیانا خوش حال هیشم تورو دوستم صدا کنم
منم خوش حالم که دوستی مثل شما دارم
دیانا تو یه هنر مند بزرگی
ممنون نظر لطفته
حمایتت میکنم داستاناتتتتتتتتتتت بینظیرننننننننننننننننننننن ادامه بدهههههههه تو بینظیریییییییییییی
عالی بود داستانت
بهترین پایانی بود که میتونست باشه🥺
عااالیییی بود آجی خیلی خییلییی خوب بوووود💋یعنی الان کامل تموم شده؟ فصل دوم نداریم😢
باش آجی
معلومه که حمایت میکنم گلم
مرسی عزیزم
عالی بود😍😍😍😍
ذوق مرگ شدم
مرسی اجی
عالییییی
ممنون
چه پایان خوشی
ممنون