زندگی اسرار آمیز عاشقان شیطانی فصل دوم قسمت 1

از زبان یویی به گفته مادر بزرگ آخر این راه به یه غار میرسه ماهم راه افتادیم کینو خیلی عجیب بود برخلافه بقیه مثل انسان ها رفتار می‌کرد الان شاید بگین خونم خورد آره خورد اما الان که هم سفریم اخلاق واقیش میبنم دور از ما راه میره سرشم تو اون ماس ماسکه ایاتو=هیویی به چی نگاه میکنی سرت تو کله من باشه برگشتم طرف ایاتو من=چیه حسودک آیاتو=به جا درست حسابی رسیدیم مطمئن باش به تنبیه جانانه در انتظارته (منحرف ها پرچم ها بالا 🏁) اب دهنم قورت دادم یعنی میخواد چکار کنه 😥 آیاتو من به خودش چسبوند دستم گرفتم راه افتادیم بعد یه یک ساعت به اطراف نگاه کردم دیدیم کارلا عقب مونده دستش گذاشته روسینش نفس نفس میزنه من=ایاتو یه لحظه ول کن الان میام ایاتو=می‌خوای کجا بری من=جایی ایاتو=اونجا کجاست من=ای بابا در گوشش دست به اب عزیزم 😐 آیاتو=ها برو الان میترکی 😐من=تنکیو از کنار ایاتو جیم شودم رفتم پیش کارلا من=کارلا خوبی کارلا=با سرفه در حالی که میز تو سینش گفت=نه من=حتماً بخاطر بیماریته نه درست میشه 😔😔(((توجه کارلا به بیماری end zeit مبتلا شده و بیشتر بدانید.به دلیل ویروسی به نامend zeit همه first blood های اصیل مرده بودند.اون ها به دنبال آخرین first blood زنده رفتند وکارلا به ویروس end zeit دچار شد ولی به شین نگفت ویروس کارلا باعث شد که از قدرتش (که حتی از کارل هینز هم بیش تر بود)کاسته شود )))

کارلا=تو تنها کسی هستی که از بیماریم خبر داره من=آره قیمتشم خورده شودن خونم بود 😐کارلا=میدنی که خون که تو بدنته خون اصیل زاده هست اون باعث میشه بتونم دومیم بیارم ولی فکر کنم زمان زیادی برام نمونده (این یه تیکه آروم جوری که یویی نشنوه میگه)واز بودن قلب اون تو بدنت مطمئن نیستم من=صبر کن از تو جیبم یه ظرف مجون مانند در میارم مگیرم زیر زخمم که کینو گاز گرفته بود رو زخمش فشار میدم اون ظرف تا نیمه پر میشه با دستمال گردنم پاک می‌کنم ظرف میدم کارلا من=بگیر بخورش یکم باید صبر کنی تا به غار برسیم تا استراحت کنی آیاتو=استراحت کنه خونت چرا دادی من برگشتم طرفش=آیاتو😨😨 ایاتو =یویی گفتی می‌خوای بری دستشویی چرا پیش کارلایی من اب دهنم قورت دادم ایاتو =بگو ببینم😠من=اشتباه میکنی ایاتو ایاتو=دختره سرفه های کارلا مانع حرف زدن شود کارلا قلبش گرفت نشت زمین سرفه هاش قلزت پیدا کرده بود با نگرانی طرفش رفتم که ایاتو مچ دستم گرفت ایاتو=چکار می‌کنی من=نمیبتی داره میمیره ایاتو ولم کن یهو کارلا خون بالا اورد که کع باعث ترس ایاتو شود اومد کنار کارلا نشت من=کارلا این بخور اما کارلا فقط سرفه خونی میکرد من=ایاتو این بده بهش آیاتو ظرف گرفت به زور داد کارلا بخوره بعد خورد بعد چند دقیقه کارلا بهتر شود ایاتو=کارلا خوبی کارلا سرش به نشونه اره تکون داد من=کارلا آنقدر به خودت فشار نیار نیاز نیست همیشه خودت قوی نشون بدی بعضی وقتا شکست باعث قوی تر شدن میشه اگه همشه قوی خودت نشون بدی هیچ وقت پیشت رفت نمیکنی کارلا=اما نمی‌خوام شین بفهمه اگه بفهمه خیلی ناراحت میشه این نمی‌خوام من=اما این‌جوری زندگیت به باده کارلا=زمان زیادی برام نمونده میخواستم یه اصیل پیدا کنم که برادرم بسپرم بهش اما پیدا نکردم ایاتو=میشه بهم بگین چه خبره کارلا=من به بیماری end zeit مبتلام ایاتو=اها امکان نداره چرا نگفتی کارلا=این بیماری درمان نداره از اون ور دلم نمخواست شین بفهمه یویی=آیاتو به کسی نگو باشه ایاتا=خیلی خوب باشه پاشین تا مسکوک نشودن بریم یویی=صبر کن اون بوته تمشک وحشیه بیاید بکنیمش بگیم به هوا این دیر اومدیم کارلا=اون بسپاریم به من تبدیل به گرگ شوده بوته از جاش کند درباره به شکل انسانی برگشت بعد سه نفره بوته گرفتیم رفتیم سمت بچه ها رجی= کجا بودین من=رفتیم بوته تمشک کندیم آوردیم از اونجا که زیادیم همه باهم کنیدیم آوردیم

رسیدم به یه فار صدای اب میومد یه چشمه پر آب زلال بود پسرا با وله شروع به خوردن کردن من=چطونه دستم کردم تو آب یع قورت خوردم شیرین بود عالی ( از دید پسرا اون آب نبود خون بود چشمه خون )ریجی=این چشمه افسانه ایه هیچ کس از اینجا خبر نداره برای هر کس یه چیزیه نا این خون میبینم داشتین اب می‌خوردیم که فرو رفتیم تو چشمه وقتی اومدیم بیرون یه جای دیگه بود از غار اومدیم بیرون اما اونجا نبود یه جایی مثل آینده بود 😯😯😬

از زبان تسوکیو امروز روز بزرگداشت هورمونی آذرخش هست تو این روز عنصر آتش سر باز کرده خوب امیدوارم امروز دردسر نداشته باشیم چون تو این یه سال اخیر افراد هیان وانس شروع به فعالیت خرابکاری کردن طبق معمول هم ما باید از شهر محافظت کنیم حالا خوبه که روبات ها و انسان ها هم میتونن کمک کن خوب برم لباسم برای جشن اماده کنم به نظر قشنگ میاد من=هیکارو لیااا در اتاقم زدن من= بفرمایید تو لیا= بله من =لباسم خوبه هیکارو =آره خیلی نازه بهت میاد من=جشن کی شروع میشه لیا=یک ساعت دیگه هیکارو =امید وارم دیگه دردسر ساز امروز نداشته باشیم من =منم امیدوارم تاما =دخترا دخترا بیاین بیان گند زدم 😬 یوکی=باععع زدی تر زدی تو لباست 😵 ساما= اوم زه نظرم اونجاش کیرستال بزنیم چطوره یوکی=عقلت کجا رفته یه لباس دیگه بپوش تاما=این لباس خوشگلم بود ساما =چرت برت نگو یه چیزی داری میپوشی تاما = 🥺🥺 میریم پایین من=من یه لباس کیوت در شعن شما دارم فشقلی تاما=تسوکیووو من ۱۵سالمههه من=والا هنوز ۱۴ساله ای تاما=نه نیستم از کیف پولم ۶هزار دلار در آوردم دادم تاما من بیا برو لباس جدید بگیر تاما=میدونی که من عشق خریدم نه من=برای همین دادم تاما=۲هزار برای لباس یک نیم هزار تا کانتور موهام یکونیک هزار تا اویزی جواهرات اینم پسندار برای گیتار برفی جدیدم من=اگه به گیتار برقیه بیا از کیفم ۹هزار دلار در اومدم دادم بهش تاما=عاشقتم باور کنه چاکرم مثل جت رفت خلاصه یک ساعت بعد تاما دوان دوان اومد داد زد تو خوابگاهمون تاما=دیو سپیددددددد فرار کرده داره مراسم خراب می‌کنه

ساما زیر لب = واییی تارا هم امروز میاد میدرسمون اتفاقی براش نیفته هیکارو=یه روز بیخیال نمیشن اهههه لیا =کی سون که بار دومشون باشه اکیتو در حالت تلپات =خواهر کجایی بیا دیگه ما دیگه نمتونیم جلوش بگیره 🌋(صدای انفجار) من=دخترا باید بریم بقیه به کمکمون اختیاج دارن گودال عبور درست کردم پریدم توش روی سر دیو فردا اومدم من=رعد برق به کلش خورد اوف نه یوکی= عالی شود عزیزم تکثیر شود😑 اتان = قدرت کمان کیرستال ...... یسسسسسس زدمش یکیش نابود شود تاما =گودال آتش .. خوش بازی تو آتیش یوکی و هیکارو=گرگ تبدیل شودن به گرگ من=لیا از بالا حواست بهمون باشه لیا=دریافت شد از زبان ایاتو ما مثل ندید پدید ها داشتیم این ور اون ور نگاه میکردیم که به موجود گنده شبیه دیچ از کنارمون رد شود کو= این چی بود (از اونجا که ایاتو آنیا نمیشناسه باید بگم یه دختره فلان بحاش اسمشون میگم دیگه خدا شکر همه معرفی شخصیت ها رو خوندیم دیگه ) تسوکیو=از سر راه برین کنار دیو یه دختر بشه بر میداره از رو زمین اتان (امی)هوشههه به بچه کار نداشته باش میمون تاما =برادر من اون دیو نه میمون آتان (امی)=حالا هر خری هست تاما=نشد دیگه خرم نیست آنان=ای بابا بیخیال اکیتو =هوییی دیو گنده بچه رو بزرر زمین دیو =عهوعهوعه عی لیا=شرمتده زبون دیو حالیم نمیشه ساما=بچه ها بقیشونم اومدن یهو یه پسره با شمشیر دون دیوی که دستش بچه بود رو نصف کرد یکی دیگه بچه رو روهوا گرفت گذاشت کنارمون هادر=مراقبش باشین پرید رو هوا یوما=هادر😶 لوکس=هادر مراقب تاما باش تاما=هوییی لوکس خان من بچه نیستم هادر=بیخیال بابا تاما=تشکر تارا تسوکیو =سیاع چه چاله اکیتو= یخ اتان(امی) =یکی شود تسوکیو= گرگ اکیتو =گرگ ساما =گرگ یوکی و هیکارو= گوگ اعووووووو لیا =وای نهههه دیدم اون ور که یویی بود دم دیوه داره روش میره خواهسام به جنبم که یهو کنار من یویی ضاهر شود به دختر با موهای طلایی یویی کنار ما گذاشت (تارا) بعدک رفت پنج تا گرگ معاصرش کرده بوده که دو تا باردار از بالا سر اومدن یه گرد زوش ریختن گه گرد گیجش کرد بعد هر پنج تا گرگ اون دیو گاز گرتن دیوه سنگ شود شکست گرگ ها تبدیل به ادک شودن. تسوکیو اخیش بریم یهو کارلا شروع به صرفه کرد نشست زمین صرفه میکرد یهو خون زد بیرون شین=کارلا کارلا

الان معرفی شخصیت فصل دوم می‌زارم