سلام امیدوارم این پارت رو هم دوست داشته باشید. حمایت فراموش نشه. بزن بریم
جونگکوک و جیمین به همراه رز داشتن میومدن هیچ کدومشون نمیدونستن چی میشه.
از شانسشون اسانسور خراب بود مجبور شدن ۵ طبقه رو با دو برن.
رز تازه بهوش اومده بود.
نباید این قدر به خودش فشار میاورد.
جیمین کمکش میکرد تا سریع تر بیاد.
جونگکوک جلو تر از بقیه بود.
هر دوشون میدونستن که وی اصلا ادمی نبست که دعوا کنه حتما اتفاقی افتاده.
بالاخره رسیدن.
هر سه تاشون میترسیدن.
از زبان جونگ کوک : رسیدیم رفتم جلو تر وی تونسته بود اون مرده رو بگیره.
ولی حال خودش خوب نبود.
با دو رفتم سمتش.
صداش زدم وی وی خوبی؟؟؟
افتاده بود رو زمین.
من خونی از پشت نمیدیدم یعنی به کمرش و پاهاش نزده.
چاقو خونی بود.
جیمین : چاقوو؟؟؟
جونگ کوک: اره
وی رو برگردوندم نیمه بیهوش بود عرق کرده بود و میلرزید.
جونگ کوک : تو تو حالت خوبه؟؟
وی : م.م.م.من خ.خ.خوبم
جونگ کوک : چشمم به دست راستش افتاد با وحشت نگاش میکردم سریع کولش کردم.
پلیش های بیمارستان اومدن مرده رو بردن.
دوباره پنج طبقه رو باید میرفتم.
سرعتمو بیشتر کردم اون قدر هم سنگین نبود.
چهارمی که تموم شد نفسم بالا نیومد ماسک هم داشتم سر عمل بودم که رز صدام کرد.
با همون دویدم. تا بالا.
وارد بخش که شدیم داد زدم.
جونگکوک : کمکککککک
همه پرستارا چشمشون بهم افتاد باید بره اتاق عمل اماده باشین.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی بود ♡
ممنون.