
ببخشید که کوتاه بود اما برای اینکه زود به زود منتشر بشه 🌚 لاو یووو خعلی زیاد لایک، کامنت و فالو یادتون نره
- از اشناییت خوشبختم بانوی جوان + بهتون تبریک میگم ....عمری طولانی رو براتون آرزو دارم - فکر کنم باید هم سن باشیم پرنس نام که تا اون موقع ساکت بود سرش و تکون داد - می جو از تو دو سال کوچیک تر همسرش با بهت به سمتش برگشت و نگاه پر از شکش و دوخت به شوهر قراردادی اش جو سنگینی بینمون بوجود اومده بود که هیج جوری نمیشد اون و از بین برد
- پرنسس رو بیارید خدمتکارا سمت کالسکه نوزادی که بسیار زیبا طراحی شده بود رفتند و نوزاد کوچکی که داخلش بود و بیرون اوردن با گریه نوزاد مادرش به طرفش پرواز کرد تا اون و توی اغوش پر مهرش بگیره شاهزاده نام دستم و گرفت و به سمت خودش کشید - باید باهم حرف بزنیم + همه ی نگاه ها روی ماست لطفا دستتون و رو بردارید
- با همسر اینده ی من چه حرفی میتونید داشته باشید برادر عزیزم؟ خیلی عصبانی شده بود و مشتش و توی هم گره زد پاسخ منطقی برای جواب دادن نداشت پس نگاه تیزی به ما انداخت و پیش دختر تازه متولد شده اس رفت - فکراتو کردی + چه فکری سرورم - که عاشقم باشی + عاشق شدن انتخابی نیست - پس بهم فرصت بده تا تورو مال خودم کنم اون پسر جذابی بود که به راحتی میتونست هر دختری و جذب خودش کنه نگاهم و به چشمای براقش دوختم و خودم و بهش نزدیک کردم +بهتره از فرصتت خوب استفاده کنی نامجون لبخند خیره کننده ای روی لباش نشست و دستش پشت کمرم گذاشت - تو تنها کسی هستی که میتونی من و با اسمم صدا کنی جواهر من . . . . . . .
چند سال بعد به درخت ارزوهام تکیه دادم و دستم و روی شکم بر امدم گذاشتم ماهای اخر بارداریم بود و من نیاز به استراحت داشتم بخاطر همین نامجون مقابل دریاچه الاچیق نسبتا بزرگی درست کرده بود تا من وقتایی که اینجا هستم احساس ارامش کنم از اینکه قبول کرده بودم بهش یه فرصت برای عاشقی بدم خیلی خوشحال بودم اون مردی بود که میتونست هر دختری و خوشبخت کنه و الان با بچه دار شدنمون خوشبختی ما داشت تکمیل میشد سرم و روی شونه ها پهنش گذاشتم و به دریاچه خیره شدم هنوز هم مثل قبل زیبا بود
- اینجا بوی زندگی میده +مثل آغوش تو دستای ورم کردم و توی مشتش گرفت و بوسه نرمی روی پیشونیم زد - ازت ممنونم می جو بخاطر اینکه بهم اجازه دادی وارد زندگیت بشم بخاطر اینکه دنیام و زیباتر کردی با عشق به مرد رو به روم خندیدم و خودم و به سختی توی اغوشش جا دادم +دوستت دارم نامجون پایااااان

ببخشید که کوتاه بود اما برای اینکه زود به زود منتشر بشه 🌚 لاو یووو خعلی زیاد لایک، کامنت و فالو یادتون نره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اره خودمم برم اسمم رو عوض کنم اسما یکم ضایس 😂😂😂😂😂
ممنون که جواب میدید اختیار دارید وظیفه نیست یجورایی من برای این اینقدر سوال میپرسم چون قبلا یه رمان میراکسلی با این اسم میخوندم ولی دیگه تمام پارت هاش گذارش شد بخاطر همین بازم ممنون ازتون
عالییییییی من رو شناختی؟
مرسییی آره بیب اسمایی دیگه 🙂👈🏻👉🏻
سلام توی یکی از این پارت ها سوال کرده بودم جواب دادید یادم رفت تشکر کنم ممنون که جواب دادید ببخشید بازم سوال میپرسم میخواستم بدونم رمان قبلیتون توی یه اکانت دیگتونه
سلام عزیزم نه بابا وظیفه ام بود 🖇🥀