
سسسلللاااممممممم عسل ها من فکر کردم و این اولین داستان من از جی هوپ عضو بی تی اس خواهد بود. اگه بد هست به بزرگی خودتون ببخشید. امیدوارم خوشتون بیاد. بچه ها چرا بازدید ها نظر و لایک کمه خیلی کمه حداقل ۲۰ نفر الان داستان لیسا پنج شش نفر خوندن من حیلی برای داستانام زحمت میکشم کلی فکر میکنم از دوستام کمک هم میگیرم کلی نت میدم به خاطرت یه ذره حمایت که نمیکنید. اگر حمایت نشه این اخرین داستان هست نظر نمیدید اشکالی نداره فقط بخونید و لایک کنید.
لطفا اول بالا رو بخون چون خیلی مهمه سلام من رز ...... هستم ( اسم شما ) ۲۰ سالمه اگه بخوام خودمو معرفی کنم لاغرم مهربون ولی همیشه اروم با کسی حرف نمیزنم و از همه چی فوویا دارم ( نمیدونم درست نوشتم یا نه ) مثلا از اینکه تنها بمونم یا در خونه رو باز کنم یا تو سرویس بهداشتی وقتی مبرم در رو قفل میکنم و موقع اومدن بیرون نمیتونم بازش کنم از ماشین از ارتفاع از پله برقی و....... هر چیزی که فکر کنید فوویا دارم مادرم فقط از چند تاش با خبره به خاطر ترسم همبشه با دوچرخه میرم دانشگاه همیشه یه ماسک دارم چون نمیخوام شناخته بشم. یه خد متکار خونمون داریم اسمش مایا هست خانم میان سالی هست خیلی مهربونه اون اصلا از فوویا های من با خبر نیست. در واقع هیچکس کامل تمیدونه فقط خودم خبر دارم. ممکنه غش کنم تشنج ویا هر چیزی یه بار که مامانم منو دید رفتیم بیمارستان دکتره گفت : خانم حواست تون باید چهار چشمی به دخترتون باشه مطمئنن اگه چند بار دیگه هم اینجوری بشه حتما میمیره یا سکته میکنه.
اهان یه پسر عمو هم دارم اسمش جی هوپ هست ولی خودش دوست داره همه هوسوک صداش کنن چند سال خارج از کشور بود و اللن برگشته فکر کنم الان نزدیک ۲۴.۲۵ سالش باشه خبلی ازش بدم میاد البته من از همه پسر ها بدم میاد. و تازه قراره از فردا بیاد دانشگاه من اخه چرا ای خدا حالا چی کار کنم؟ اصلا نزدیکش نمیشم تنها راه همینه اره
روز اول دانشگاه از زبان رز : کارامو که کردم با دوچرخه رفتم بیرون خیلی هوای خوبی بود تو راه اهنگ گوش میدادم ( اینجا اصلا بی تی اسی وجود نداره ) تقریبا نیم ساعت طول کشید تا رسیدم ماسک مو که زده بودم رفتم نشستم سر جام میز اول بودم دیدم یه نفر با قد بلند و موهای تقریبا فرفری و حالت دار اومد تو خیلی هم خندون فهمیدم هوسوکه اخه کی روز اول دانشگاه میخنده غیر از جی هوپ؟ رفت اون عقب نشست اخیییششششش نفس راحت کشیدم. بعد از چند دقیقه اشتاد وارد شد استاد : سلام به همگی قبل از اینکه درس رو شروع کنم میخوام باهاتون اشنا بشم یکی یکی خودتونو معرفی کنید بچه ها شروع کردن تا نوبت من رسید منم ایستادم سلام من رز ..... هستم خیلی از اشنایی باهاتون خوشبختم. استاد : ببینم خانم رز چرا شما ماسک زدید؟ من :اااممممم من یه بیماری واگیر دار دارم که ماسک بزنم منتقل نمیشه. استاد : که این طور امیدوارم زودتر خوب شید من : خیلی مممنون
خلاصه اون روز گذشت تو خونه نشسته بودم داشتم اهنگ گوس میدادم که زنگ خونه خورد کی بود اخه؟ دیدم جی هوپ اومده اخه این بشر به من چی کار داره هر جا من میرم اونم میاددددددد اههه گوشمو تیز کردم ببینم چی میگه جی هوپ : سلام خانم .... امروز تو دانشگاه رز گفت بیماری واگیر دار گرفته اومدم حالشو بپرسم مامان : سلام عزیزم خیلی مممنون بیماری؟؟؟ اااممممم من من : ممممامامننننن مامان : یه لحظه ببخشید چی میگی رز؟ من : مامان فقط این دفعه همکاری کن بزار جی هوپ بره خوب؟؟؟ خواهش خواهش خواهش مامان : چی بگم باشه اامممممم هوسوک جان الان حالش خوب نیست نمیتونه ببینتت حالش که بهتر شد بهت زنگ میزنه هوسوک : باشه خیلی مممنون خدانگهدار مامان : خدا به همراهت من : ااخخخیییششششش خیالم راحت شد دمت گرم مامان قول میدم دیگه از این کلرا نکنم. مامان : سر خودتو گول بزن. فردای ان روز
از زبان رز : خوب ووواییی دیرم نشه این دفعه چون خواب مونده بودم بدو بدو رفتم دانشگاه که هوسوک خان زودتر از من رسیده بود. هوسوک : سلام خوبی؟ من : سلام بله مممنون ببخشید یادم رفت بهت زنگ بزنم حالا دیرم شده ببخشید و از کنارش رد شدم.. وارد کلاس شدم و نشستم سر جام. ( یه برش زمانی ببخشید به دیروز بعد از اینکه جی هوپ از خونه رز اومد بیرون ) جی هوپ : زنگ زدم به مین ( دوستم ) چون قبلا تو اطلاعات کار میکرده گفتم مشخصات رز رو در بیاره برام. بعد نیم ساعت برام فرستاد وقتی دیدم اون اصلا بیماری نداره یعنی دروغ گفته مامانش هم تعجب کرده بود. پس دروغه باید به استاد فردا بگم ( چون حی هوپ خودش یه عالمخ دوست داشته ولی رز تنها بوده و اصلا نزدیک پسرا نمیشده دلش براش سوخته و فردا میخواد جلوی کلاس همه چی رو بگه تا هم دلنشگاهی ها بفهمن که رز سالمه ) خوی حالا میریم به زمان حال ایتاد : چون اقای جی هوپ یه پروژه دارن میتونن الان بیان ارایه بدن جی هوپ بلند شد و فلشش رو گذاشت پلورپویت داشت صفحه اول نوشته بود بیماری ناشناخته همه خوشششون اگمده بود صفحات بعد فقط عکس بود جی هوپ شروع کرد به توضیح دادن : خوب دیروز یه شخص با ماسک وارد کلاس شد و الان هم ماسک داره وقتی استاد ارش پرسید گفت بیماری واگیر دار داره اما اون دروغ گفته اصلا بیماری وجود نداشته حالا ازش میخوام تا برامون دلیلش رو بگه. من : همه به من نگاه میکردن حتی استاد ایستادم و کیفم رو برداشتم و از کلاس رفتم بیرون در رو هم بستم محکم. استاد : خوب بسه دیگه میتونین بنشنید اقای جی هوپ. جی هوپ : استاد ببخشید میتونم برم بیرون اب بخورم؟ استاد : هنوز کلاس تموم نشده ولی خیل خوب برید.
از زبان جی هوپ : رفتم دفتر مدیر رز ایستاده بود و سعی داشت با مدیر صحبت کنه تا دانشگاهش رو عوض کنه. رفتم جلو دستش و گرفتم و پشت سر خودم کشون کشون بردمش وسط های راه دست هاش رو کشید. نویسنده : یه چک زد به جی هوپ. جی هوپ : تو چه کار کردی؟؟؟ من : دیگه واسم مهم نیست تو ازم بزرگتری کوچکتری فامیلم هستی برادرمی هم سنی هر کسی که هستی تا الان احترامت واجب بود ولی با این کارت که اصلا به تو هیچ ربطی نداشت نظر مو عوض کردی اقای جی هوپ. جی هوپ : باورم نمیشه رز که همیشه مودب بود الان.... ااهههه خواستم جلوش وایستم تا نره ولی راهشو کج کرد و رفت. منم نمیتونسنم کاری کنم فقط رفتنش رو تماشا میکردم. پایان پارت اول امیدوارم خشتون بیاد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود ادامه بده
اگه خواستی به تست های منم سر بزن
مممممممممنون چشم حتما
سلام عالی بود زود تر بعدی رو بزار تا نکشتمت🔪🔪🔪🔫🔫🔫
ولی در کل من آرمی نیستم ولی عاشق داستانت شدم بعدی رو بزاری ها نزاری همونی که بالا گفتم 😁😁😁😁
خدانگهدار 👋👋👋👋👋
مممممرسییییس عزیزم.
من تا پارت اخر گذاشتم فکر کنم پلرت بعد فردا یا پس فردا بیاد.
چون بعضی از پلرت ها ۵ روزه تو برسیه بعضی هاش ۶ روز.
چشم چشم من زندگیمو دوست دارم.
سلام آجی جون عالی بود من طرفدار بی تی اس نیستم ولی گفتم بخوانم ببینم که باحاله یا نه ولی خوشم اومد پارت بعد چند روز دیگه میاد که من علاف تستچی نشم
سلام بر اجی نازم.
پارت بعد ممکنه فردا یا پس فردا بیاد.
مممممنون خوشگبم.