عشق تکرار نشدنی پارت ۳

وایییی ساعت ۳:۰۰هست من برم حاضر شم (عکس لباس توی پارت قبل)راه افتادی و تو راه وسیله واسه فن ساین خریدی(بعد کنسرت فن ساین داشتن)وقتی داشتی شادی میکردی یهو جونگ کوک دستت رو گرفت و بردت بالای سنت همه جا سکوتتت *هی کوک این چه کاریه +میخوام به همه بگم که دوست دارم*چیییی نه نه کوک نکن خواهش میکنم +ساکتتت*باشه +ارمی های عزیز توجه من عاشققق این دختر هستم همه با داد هووووووووو (علامت تهیونگ√)√همه ساکتتتتت ما که قرار نیست تا ابد عاشق نشیم ما هم دل داریم منم عاشق دوست این خانم هستم اسم هانی هست ( تهیونگ لاورا خودشونو تصور کنن)(جیمین¢)¢خوب بسه دیگه فکر کنم امروز فن ساین نداشته باشیم از همه ی ارمی ها ممنونم که اومدن خداحافظ تا کنسرت بعد رفتید پایین......

یهوو همجا تاریک شد یکی بردت بالای پشت بوم یهو چسبوندت به دیوار(خودتون تصور کنید)بعد ازت جدا شد و یه جعبه از جیبش دراورد ا\ت با من ازدواج میکنی؟! (نویسنده مرددد صلواتتت)*چی داری میگی کوک من...من..نمیتونم با کسی مثله تو ازدواج کنم +چرا *من لیاقت تو رو ندارم +نه تو این لیاقتو داری وایی اعتماد به نفسم *توی همچین لحظه ای باید مسخره بازی دراری +ببخشید خوب کجا بودیم *میگم باید فکر کنم +باشه چقدر وقت میخوای ۱۰دقیقه کافیه *واییی منظورم اینه چند روز وقت بده +باشه *خوب من میرم خونه باید واسه فردا اماده بشم +مگه فردا چه خبره باید برم واسه تولد مامانم اماده بشم +وایسا مگه نگفتی مادرت مرده *میدونم میخوام برم سر قبرش +واییی ببخشید منم فردا با اعضا میام سر خاک *باشه عزیزم خداحافظ +خداحافظ عشقم....(عکس کنسرت)

واییی بابا به خدا دستم ترکید این همه مینویسم لاقل اون قلب سفیدو قرمز کن مرسییی💋💜

لایک کردی نکردی لطفا لایک کن خوب بریم ادامه لباسمو پوشیدمو وسایلو برداشتم از زبان کوک خیلی سریع اماده شدم بعد وسایلمو جمع کردمو رفتم صبحانه هیونگ جینو خوردم و راه افتادیم که تو راه بهم زنگ زدن الو بله خودمم چی ا\ت تصادف کرده بله بله الان حالش چطوره خیلی خوب زود میام بچه ها ا\ت تصادف کرده شما برید سر خاک من با ا\ت میام بچه ها باشه بای +بای(لباس مراسم)

خوب خوب این پارت تمام شد تا پارت بعد خداحافظ لایک فالو کامنت یادت نداره(حداقل بخواطر جونگ کوکم لایک کن ممنون بای

چالشش داریم همه جواب بدن ها(هر چی بخواین بهتون میدم اگه ممکن باشه😊)