
خوب اجی ها ببخشید دیر شد ممکنه یکم دیر پارت بعدو بزارم لطفا پارم نکنید لایک و کامنت یادت نره

بعد اینکه مادر کوک رفت به کوک زنگ زدم (کوک+ ا\ت*)+ بله بفرمایید *ببخشید شما؟!😮 +من منیجر اقای جونگ کوک هستم*اها من نامزدش هستم +اها بله بله الان گوشیو بهش میدم *ممنون +سیلاااااممممم ا\ت جونمممم *سلام دردت به جونم خوبی وقتت ازاده؟! +اره میای امشب شام دو نفره بخوریم *اره بیام کجا بیام؟!+ خوب واست لوکیشن میفرستم وایسا رزو کنم *باشه مرسی +خواهش.......... اها ا\ت رزو کردم ساعت ۷:۰۰میبینمت *باشه خداحافظ+خداحافظ

داشتم حاظر میشودم که هانی امد تو (هانی+ا\ت*)+اییی این چه لباسیه بیا اینو بپوش (عکس لباس) رفتم ادرسی که کوک فرستاده بود کوک نبود بهش زنگ زدم بهم گفت بیا بغلم بعد از پشت بغلم کرد😊 برگشتم بغلش کردمو رفتیم غذا سفارش بدیم بعد غذا رفتیم پارک قدم زدیم بعد کوک بهم گفت+هی ا\ت میدونی چیه *چیه+تو به من زنگ زدی چون کارم داشتی خوب کارت*واییی اصلا یادم نبود کوک ما باید هر چی سریع تر ازدواج کنیم +چرا*چون مادرت بهم گفت پدرت ممکنه بمیره گفت پدرت میخواد ببینه تو ازدواج کردی+خوب باشه تاریخ عروسی کی باشه *.......... +اره خوبه پس من به اعضا و کمپانی خبر میدم از زبان نویسنده :بعد پارک کوک ا\ت رو رسوند خونش بعد رفت پیش اعضا کوک:هی بچه ها من میخوام .......عروسی کنم ×(یادتونه گفتم الامت bts×) ×وای چه خوب باشه تهیونگ:هی کوک الان با عروس خانم بودی؟! +اره چطور تهیونگ :هیچی همین جوری +باشه پس من برم حمام کنم بیام ×برو

لایک کردی نکردی لایک کن مرسی خوب برو اسلاید بعد😊 (وایی از این عکس خیلی خوشم میاد هی واسه کوک لایک کن)

(روز عروسی)(اینجا لباس ا\ت رو میزارم اسلاید بعد کوک) کوک:داشتم حاظر میشودم برم دنبال ا\ت از ارایش گاه تو ذهنم میگفتم ا\ت انقدر خوشکله نیاز به ارایش نداره که یهو بچه ها امدن تو ×هی کوک عروس خانم منتظره +وای باشه من رفتم تو سالن میبینمتون ×بسلامت کوک:رفتم پیش ا\ت اجب جیگری شده بود صورت کیوتش و....(عکس ا\ت و لباسش😂)*هی کوک کجایی +ببخشید اینجام بیا، گذاشتمش تو ماشین و به طرف اتلیه حرکت کردیم بعد اتلیه رفتیم سالن عروسی چه شلوغ بود فکر کنم 300تا ارمی امده بودن بعد رفتیم نشستیم رو صندلی مخصوص عروس و داماد (رفتم تو فاز ایرانی😂) بعد نامجون رفت حرف زد (مغزتونو نبرم ولی نامجون ۴۶دقیقه حرف زد )بعد اهنگ بی تی اس پخش شد کوک رفت پیش بقیه داشتن میرقصیدن که یهوو یکی

که یهو یکی بهم اشاره کرد بیام بیرون رفتم بیرون دیدم سوجین وایساده بیرون گفتم*هی چرا بیرون وایسادی بیا داخل √نمیشه کارت دوت ندارم *خوب میدونم چکار کنم هی اقایون با این اقا خیلی خوب رفتار کنید و اجازه بدید بیاد داخل πچشم خانم هرچی شما بگید بعد رفتم تو که دیدم کوک نشسته داره نگام میکنه (راستی لباس کوک یادم رفت بگم) بهش گفتم*چرا اینجوری نگام میکنی +کجا بودی ترسیدم *نترس رفتم هوا بخورم +باشه بیا بشین (پایان عروسی)

خوب اگه پارت بعدو میخوای لایک کن مرسی بای عزیزم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لطفا پارت بعدو زود بزار لطفا😭😭
یکم هیجانی بکن مثلا برادر کوک شب عروسی ا/ت بدزده یا سوجین مانع بشه به کاری که یکم این داستان هیجانی بشه اما در کل عالیه😍
چشم
واسه داستان بعدیم انجام میدم ببخشید چون الان نمیشه ریتم داستان بهم میخوره ولی داستان بعدی باحاله
وایییییی اجی عالی بود
اجیم نیستی اگه زود پارت دیگه رو نزاری
البته تو تا ابد ابجیمی🥺💜💜💜💜💜💜💜💜
تولوخدا پارت بعدییی🥺💜💜💜
عالییی پارت بعد لطفا💕🍫🥺راستی آجی میشی؟ من از طرفدار هاتونم خیلی عالی مینویسی🍭🍬 نویسنده ی خوبی هستی من فقط فیک های شما رو میخونم خسته نباشید فایتینگ💕🍫🥺
ممنون عزیزم
بله که اجی میشم
ممنون لطف داری گلم
اسمم شیلان هست
۱۳سالمه
تهرانی هستم
بایسم هام
BTS=جونگ کوک
EXO=چانیول
بلک پینک=جنی و جیسو
مامامو=مون بیول
توایس=همه
و...... زیادن
خوب اجی اگه داستانی یا چیزی خوستی بگو تا کمک کنم😊💓