میراکلس ۴

از زبون کت و آدرین : مرینت یهو سنگ شد !!? گفتم : کلوئی !! داری چه غلطی میکنی ؟؟ گفت : خودم میدونم دارم چی کار میکنم . همه مردم در حال فرار بودن و من درحال پیدا کردن جای مناسب . وقتی تبدیل شدم صبر کردم و جنگیدم تا لیدی باگ پیداش شه . دیدم نه بابا . حالا حالا ها پیداش نمیشه . یاد جنگ قبلیم با حشره کش مرینت نجاتم داد . نگاه به مرینت میندازم . ای کاش پیشم بود.

یه معجزه گر لیدی باگ بهم برای روز مبادا داده بود اگه گفتید چی بود ؟

بله موش بود . کوامی موش میلو عه و قدرتش تکثیر شدنه . اولین کسی که ازش استفاده کرد تو میراکلس مرینت بود . اون با یه حقه کوچک تونست شک لیدی باگ بودنش رو پاک کنه . همه این داستان ها رو میتونید توی فصل ۳ قسمت ۲۳ ببینید .

ازش استفاده کردم . کیوت شده بودم ??. باطناب چند تا شدم و با یک میخ ، قشنگ حشره کش رو شکست دادم . ولی یک سوال موند : چرا لیدی باگ پیداش نشد ؟ الان باید با چی مرینت رو خوب کنم ؟ با موش معجزه آسا ؟ یهو یه دختره (الک) از دریچه بانیکس اومد و گفت : بیا . بگیر . ساسینا ! بعد رفت . اوه . نمیدونستم بانیکس مرخصیه .

تبدیل میشم و لاکی چارب میکنم. یه آدامس فال گیری افتاد . فالش رو خوندم : به زودی با کسی که دوستش داری به تعطیلات تابستان میری . هه چه باحال . و این هم ... کفشدوزک معجزه آسا !!!

وقتی همه چیز برگشت ، مرینت افتاد روی زمین . من رفتم سریع گرفتمش . گفتم : چی شده ؟ گفت سرده . گفتم :چی ؟ گفت : کوه هواهورا گفتم : چی داری میگی ؟؟ یهو چشماشو کامل وا میکنه . میگه : کتنوار ؟؟ تویی ؟؟ من چی گفتم مگه ؟ گفتم : گفتی سرده کوه هوا هورا .

گفت : خوبی ؟ سرت به جایی خورده ؟ لیدی باگ کو ؟ چرا تو معجزه گر موش و کفشدوزک داری ؟ چی شده ؟ بهم بگو . گفتم : چیزی نیست . گفت : شرور شدم ؟ گفتم :نه

گفت : چی شده ؟ آها داره یادم میاد . منو آدرین رفتیم جلسه عکاسی . بعد کلوئی شرور شد و اومد نزدیکم . بعد ... چی شد ؟ گفتم: احتمالا تبدیل به سنگ شدی . راستی یه سوال: نظرت درباره آدرین چیه ؟ میبینم لپش سرخ شد . میگه : خیلی پسره خوبیه و مهربونه . راستش ... خیلی خوشحالم که باهم دوست شدیم . بعد از ماجرا آدامس . گفتم : خیلی خوب . بیا برسونمت خونه .

خب نظرسنجی . شما بین کسایی که من میگم کدوم رو بیشتر دوست دارید ؟

خب .... پایان !!! امیدوارم خوشت بیاد . لطفا نظر بدهههههه