خرگوش شیطونم (جونگ کوک) پارت ۳

از زبان هانی = پاشو برو کنار ببینم از زبان کوک = ببخشید خیلی خورده بودم (کوک دستشو کشید و از تخت پایین اومد رفت اتاق خودش ) از زبان هانی = ای خدا دست چه ادمایی افتادیم ساعت ۶ اهه الان زوده بگیر بخواب هانی فلش بک . . *جونگ کوک در اتاقش خوابیده بود داشت خواب میدید * .باید از اتاق برم بیرون و یه اتاق دیگه بخوابم اینجا شبح داره ^جیغغغغغغ^ اینجا بخوابم . پایان فلش بک

*ساعت ۹ وقت صبحانه * دو تا چشم رو هم با اخم ... از زبان مامان = چی شده باز (کوک و هانی کنار هم نشستن ) از زبان هانی مامان شب (کوک نذاشت حرفشو بزنه) از زبان کوک = هیچی خاله جان شب خواب دیده بود جیغ کشید منم از خواب پاشدم رفتم اتاقش اونجا منو کتک زد که چرا اومدی . از زبان مامان= دخترم اجازه میدادی بهت بگه چرا اومده تو اتاقت دیگه چرا کتکش زدی😂 ...در وسط اتاق کوک و هانی... هانی = چرا دروغ گفتی که اقا شب کنار من خوابیده هاااااا .. کوک = خوب کردم امری داری ( و همین جوبی داشتن سر هم نیپریدن خوته رو رو سرشون گذاشته بودن) از زبان خاله = فک نمیکردم به این زودی تنبیهتون کنم تا ۱ ساعت دیگه باید خونه تمیز بشه حتا ۱ ثانیه هم دیر تمیز بشه یه تنبیه دیگه انجام میدین .. هانی = اما خالههه . خاله = اما بی اما *بعد از ۱ ساعت اما اونا هنوز خونرو کامل تمیز نکرده بودن * خاله = خب 😵😵 چیییی هنوز که وسط اتاقاتونین ولش باید از تنبیه بچه گیاتون استفاده کنم کوک و هانی باهم گفتن = نهههههههه

خاله= ساکت همو ببوسین و بغل کنید ( از لپ ) هانی = لوپشو بوسیدم و کوکم لپ منو بوسید همو بغل کردیم در گوشش گفتم تاوانشو پس میدی خرگوش اونم در گوش من گفت توهم تاوانشو پس میدی چسب ^شب شد ^ لوسی = خانم شام اماده است .کوک از پله ها پاین اومد گفت اخ جون شامممممممم.( کی خیلی میخوره تو نظرات بگین 😂🧐) خلاصه وقت خواب . . هانی در اتاقش = پاشم برم در اتاقمو قفل کنم خرگوش میاد اتاقم باز .از زبان کوک= در اتاق رو قفل شب پاشم نرم اتاق چسب

صبحانه (کوک و هانی در روبرو هم نشستن) ( پدر کوک و هانی سرکار تشریف دارن) از زبان خاله = دوستم یه مهمونی گرفته و هممون رو دعوت کرده ( دوستش با مامان هانی هم دوست ) از زبان مامان هانی=ساعت ۶ میریم اماده باشین ساعت ۶ در خونه پدر کوک = اماده شدید بریم خاله = وایسا اون دوتا خنگ هم بیان . (بعد از اومدن خنگا😂) دخترم جقدر خوشگل شدی بیاین بریم دیگه هانی = ممنون خاله جونگ شما هم خوشگل شدی بریم

...در مهمونی... (هانی نشسته بود رو مبل که یه پسر اومد کنارش نشست دستشو انداخت کمر هانی و باهم گرم صحبت شده بودن و کوک داشت با چشماش پسره رو میخورد ) کوک = پسر خودتو جمع کن تو عاشق هانی نیستی که غیرتی بشی

🎬 کات .😂 چالش رنگ مورد علاقت چیه بای بای👋🎬💜